متن مکتوب سخنرانی فراستخواه در پنجمین گردهمایی سالانه « همسفران »
تهران
عوامل مخرّب بسیاری به رشد و شکوفایی مداوم ظرفیتهای سرشار فرهنگ ایرانی لطمه زده است. این عوامل هم درونی بودند (مانند خودکامگی و تحجر و تعصبات و…) و هم عوامل بیرونی بودند (مانند مغول و دیگر رویدادهای ویرانگر)…..
ابن سینا مثالی بارز از سازگاری و تساهل ایرانی در ساحت عقل وعشق و عرفان است. این نوع عقلانیت حداکثری نیست، سختگیر و افسرده نیست، حداقلی است و تسامح پیشه…..
این عرفان، معنویتی شاد است، بیش از خوف و خشیت مبتنی بر عشق و محبت است….
در این عرفان ، روح انسانگرایی و آزادمنشی و احترام به دیگران صرف نظر از اعتقادات و حتی اخلاقیات آنها وجود دارد…
اختلاف آرا و عقاید و طبایع و خلقیات و شرایط و آیینها و سبکهای زندگی به سرّ قدر حواله میشود. مهم این است که مردمان، صلحآمیز و به مهربانی با هم زندگی بکنند و اگر به ضرورت قانون و قاعدهای نیز با هم میگذارند آزادمنشانه و انسان دوستانه باشد…
عشق در کل هستی سریان دارد. نیرویی است که همه ذرات را به سوی خیر و کمال سوق میدهد، تمام حرکات عالم از عدم تا به وجود و در وجود از نقص تا به کمال، تابع حرکات شوقیّه است. عاشق اول اوست که به تجلیات خویش (یعنی عالم) عشق میورزد. جهان آیینه جمال است و موضوع عشق و عاشقی است. عشق جوانان، وسیلهای برای والایش در مسیر تجربههای عشق ورزی حقیقی است. ابنسینا عشق طبیعی را به رسمیت میشناسد و بابی از ابواب عشقورزی معنوی میداند….
متن کامل
دیدگاهتان را بنویسید