کالونیسم

Published at 14 سال ago

گفتگو با مقصود فراستخواه دربارۀ کالونیسم

 

بر مبنای آموزۀ «خود-کشیشی»، ایمان و دینداری مردم  به جای اینکه  توسط  متولیان  رسمی و انحصاری، تعریف وکنترل بشود، به تعلقات شخصی مؤمنان به کلام خدا ومتن مقدس تبدیل شد…

دینداری سنتی در اروپا،قبایی بر اندامِ مناسباتِ ماقبل «شهر نشینی»،  «ماقبل بازرگانی»،  ماقبل «رنسانس» و ماقبل «ملت–دولت‌ها» بود…

فرضیه «وبر» این بود  که با رشد جنبش رفورم دینی،فهم  دینی مردم متحول شده است و آنها  به جای اینکه ملاک رستگاری بشر  را اجرای پاره ای مناسک مذهبی خاصی بدانند، ملاک رستگاری  را  انضباط  شغلی وکار وحرفۀ مولّد می‌دانند….

امر دین و رستگاری و اینکه یکی، مسیحی مؤمن وملتزم به شریعت است و یکی نیست؛ در دست من و شما نیست و جزو تقدیر است، اما آنچه در دست من وشماست این است که درستکاری در پیش بگیریم….

رفورم دینی خود از صفر شروع نشد و ریشه در تحولات اقتصادی،ارتباطی، اجتماعی و فکری غربیها داشت…

دین نباید بی اعتبار  واز حوزۀ عمومی اخراج بشود،اما حوزۀ عمومی باید  از  این یا آن روایت خاص دینی مستقل باشد…. در ایران به سبب نوع زمینه‌ها وساختارها بیشتر رهیافتهای فارابی وخیام وزکریای رازی و ابوریحان وابن مسکویه وحافظ تا نائینی وسنگلجی در هوا ماندند…

در اروپا و ایالات متحده، تأویل اجتماعی وفرهنگی ِریاضت کشی(پیوریتانیسم)؛ انضباط ونظم وپشتکار و سختکوشی در کار و حرفۀ مولد و تولید و توسعه و دانشگری و فناوری و ترقی شد ولی تأویل اجتماعی ِ ریاضت کشی در میان ما رکود و دنیاگریزی و درون‌گرایی شد…..

یک دیدگاه مرسوم و متداول مذهبی در ما هست که خداوند متعال را می‌توان با یک شکل دینداری به تسخیر خود در آورد….

 

متن کامل 

PDFlogo

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *