دربارۀ مرگ «جامعه شناسی» و تولد «مطالعات فرهنگی»

Published at 14 سال ago

پاسخ مقصود فراستخواه به پرسشهای مهرنامه

چاپ شده در مهرنامه، ش 5، مهر 1389، صص 70-71

 

…وضع «پست مدرن» در غرب از بسط مدرنیته  ناشی شده است. غربی‌ها «عقل مدرن» را تجربه ودوره کردند وضمنا به نقد آن هم اهتمام ورزیدند وخردانتقادی در پیش گرفتند، حال  چطور‌ می‌شود ما بدون طی تجربه ای کافی از مدرنیته، تظاهر به پست مدرن بکنیم….

جهان آزاد، مانند آب کرّی است که انواع افکار در آن هست و درنتیجه وجود دیدگاه‌های مفرط پست مدرن،  آن را از آب بودن ساقط‌ نمی‌کند بلکه قدری نیز به تموجش‌ می‌افزاید، در واقع حتی رادیکال ترین ومفرط ترین دیدگاه‌ها به ما توجه و عمق‌ می‌دهند…..علم مدرن و علوم اجتماعی و فرهنگی  وکلیت مدرنیته  وعقلانیت طرح ناتمام پویایی است… علم، دیگر ساختار درختی وسلسله مراتبی عمودی ندارد، جامعه شناسی یا هیچ رشته در رأس نیست. ساختار علم، شبکه ای شده است، شبکه ای باز که تنوع پیدا‌ می‌کند آنهم نه در سطح بلکه در عمق، مثلا چنین نیست که مطالعات فرهنگی شاخۀ تازه ای است که روییده است بلکه در وضعیت پست مدرن  علم، ریشه تازه ای است که زده است….

مطالعات فرهنگی به زندگی روزمره و به سبک‌های متنوّع زندگی مردم اعتنا دارد…. زندگی فرهنگی جامعه،  مهم تر از سیاستهای رسمی هستند….

برای مثال از منظر مطالعات فرهنگی، اینکه صنایع آرایشی در ایران، تا به این حد وبیشتر از کشورهای تولید کنندۀ آن  محل توجه قرار‌ می‌گیرد، پشت آن یک معنا  هست. نشانه‌هایی از ابراز وجود یا مقاومت در برابر تمایل دولت به کنترل محتوای زندگی مردم با خود دارد. زندگی فرهنگی گروه‌های اجتماعی کوچه وبازار مثل جوانان، نشانه ای است از پرکتیس‌های واقعا موجود در زیست جهان فرهنگ که سیاستها رسمی فرهنگی با آنها بیگانه‌اند…

مطالعات فرهنگی، فرهنگ را نه یک هویت واحد و رسما منسجم بلکه مجموعه ای متکثّر از خرده فرهنگ‌ها‌ می‌بیند، همان طور که در مقیاس جهانی به فرهنگهای بومی و محلی نظر دارد، در یک جامعه نیز خرده فرهنگ‌ها را مهم‌ می‌داند.  به حاشیه ای شده‌ها و فراموش شده‌ها (چه جنسیتی، چه سنتی، چه فکری ومذهبی، چه طبقات، چه اقوام و چه فرهنگ‌های محلی) توجه دارد…

از دیگر مفاهیم مطرح در مطالعات فرهنگی  این است که خوانندگان امروزی، متن‌ها را به صورت‌های مختلف قرائت‌ می‌کنند. آنها در برابر متنها منفعل نیستند و انواع قرائت‌ها را در نظر‌ می‌گیرند. در واقع این تنها رمز گذاری صاحبان متون نیست که معانی متون را به وجود‌ می‌آورد، بلکه عمل رمز گشایی نهایی توسط خوانندگان آنها صورت‌ می‌گیرد که با توجه به زمینه‌هایی که در آن زندگی‌ می‌کنند به این کنش مبادرت‌ می‌ورزند و از این طریق، یک «حاشیۀ فهم» پلورال و متنوعی به وجود‌ می‌آید. یک اثر همواره یک اثر‌ نمی‌ماند بلکه مبدل به یک متن اجتماعی و فرهنگی‌ می‌شود و موضوع خوانش قرار‌ می‌گیرد…

همچنین از دیگر مفاهیم مطالعات فرهنگی، کالایی شدن است. با این خط فکری ممکن است برنامه پژوهشی جالبی برای بررسی کالایی شدن دین در جامعه امروزی ایران وپیامدهای آن  فراهم بشود . اینها همه دور از دیدگاه‌های نخبگان رسمی ما مانده است….

با وجود این اما مطالعات فرهنگی در وضعیت پست مدرن، جایگزین جامعه شناسی به عنوان میراث  مدرنیته نیست… کل علم ورزی مدرن،  پروژه ای ناتمام است ومرتب از دل آن رویکردهای چند رشته ای ریشه‌ می‌زند… به عبارت دیگر اگر علم ورزی مدرن در آنجا طرحی است ناتمام، در اینجا گفتمانی است در تعویق و بلاتکلیف میان زمین وآسمان.

 

متن کامل 

PDFlogo

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *