متن سخنرانی فراستخواه به نقل از «شرق»
18 شهریور
مدرنیته ایرانی در اصل همان فرایند تغییر و تجدّد در زیست جهان جامعة ایرانی است….
مدرنیته، نه فقط تغییر در سطوح و لایهها، بلکه تغییر در عمق نگاهها و ارزشها و هنجارها و نهادها و روابط و ساختارهاست. مدرنیته به این معنا، فرایندی یا همه یا هیچ است. یا باید نوشدگی را پذیرفت و یا نپذیرفت و اگر قرار است بپذیریم این فقط وسیلة سفر و درمان بیماریها و تسلیحات نظامی و سلولهای آزمایشگاهی و ساختمانها و سازههای آبی و کامپیوترها و کارتهای بانکی نیست که نو میشوند…..
نگاه انسان به خود در مدرنیته تحوّل اساسی پیدا میکند، از صغارت اندیشه در میآید، جرأت دانستن به هم میرساند، دیگر احساس میکند که نیاز به قیّم ندارد، خردورزی و نقد میکند، نگاهش به جامعه ومناسبات، کمتر عمودی وعمدتا افقی است…..
مشکل ما در ستیز با مدرنیته این است که آخرین دانش هسته ای مدرن را میخواهیم ولی ابتدایی ترین ارزشها و نهادها و هنجارهای مدرن را حاشا میکنیم. تعارضهای اصلی از همین جا آغاز میشود که رفتار ما با مدرنیته، چند گانه و ریاکارانه است، از خیلی مواهب آن میخواهیم استفاده کنیم ولی با خیلی مبانی آن ستیز داریم….
مفهوم و واژۀ مدرنیته در پیرنگهای متنی ومعنایی مختلف دلالتهای متنوع دارد….
پروژۀ آگاهی وزبان بشر، همچنان ناتمام است… مدرنیته اروپایی یک نوع پدیدار از مدرنیته است ولی ظهورات دیگری از مدرنیته در آمریکا یا در ژاپن یا در آسیای جنوب شرقی و یا در ایران با پیرنگهای مختلف پدیدار میشود….
مدرنیته محصولی نهایی و آماده نیست. بلکه حتی رهیافتهای مدرن غربی، در مسیر تعامل و مکالمۀ متقابل وافقی میان دیگران با غربیها بسط انتقادی پیدا میکند…
مارکس به نقد درخشان معرضهای بزرگی در مدرنیتۀ غربی مانند کالایی شدن وبیگانگی و بت وارگی پرداخته است،هابرماس عقل ابزاری را نقادی اصیلی کرده است. اینان با وجود نقد در مدرنیته وبر مدرنیته، به این نتیجه نرسیده اند که چارۀ کار برگشتن به عقب و زیستن در دنیای پیشامدرن است…. به نظر آیزنشتات، مدرنیته آزمونی ناتمام است. ظرفیتی بالقوه در نواندیشی است که در سنتهای مختلف مدرنیتههای متنوعی به میان میآید….
متن کامل
دیدگاهتان را بنویسید