مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
دومین نشست نقد و بررسی سنجش دینداری در ایران
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، 14 دی 1390
مقدمه
فرض بنده در بحث حاضر آن است که بررسی دین ورزی فارغ از فضای پارادیمی[1] صورت نمی گیرد. مطالعه دین ورزی توسط محققان لزوما درون این یا آن سرمشق[2] انجام میپذیرد و چه بسا این سرمشقها حتی ناگفته ونانوشته نیز میماند. چند وچون تعاریف ومشاهدات وبه طور کلی «دعاوی دانشی»[3] ما در قبل وحین وبعد از بررسی دین ورزی، حتی بی آنکه لزوما ملتفت باشیم یا تصریح کنیم در این یا آن فضای پارادیمی برگزار میشود(برای پاردایمها ودعاوی دانش بنگرید به : Creswell, 2003 )[i].
1.پرسش از امکان بررسی دین ورزی
اگر فرضی که در مقدمه ذکر شد درست باشد در آن صورت برای بررسی امکان سنجش دینداری باید به چندفضای پارادیمی اشاره کنم که مطالعات دین پژوهی ممکن است در یکی از آنها یا تلفیقی از چند یک آنها صورت میپذیرد .در اینجا فقط چند فضای پارادایمی را برای نمونه ذکر میکنم که عبارت اند از : 1.اثبات گرایی(پوزیتیویسم ) 2. پدیدار شناسی (فنومنولوژی) 3. برساختگرایی اجتماعی[4] 4. منظرگرایی[5] 5.پساساختارگرایی[6]
اثباتگرایی : اگر ما به هر علت یا دلیلی در فضای اثباتگرایی قرار داریم، دعوی دین سنجی ما بسیار بالا و کم وبیش با فروکاست گرایی درباب تعریف دین ورزی، با ادعای عینیّت ومانند آن همراه است. حقیقت دینداری مردمان را در آن سوی تپۀ روش شناسی میدانیم . تصور میکنیم که کافی است ابزارهای پیمایشی و آزمونهای آماری پیشرفته به کاربگیریم ودر این صورت میتوانیم دقیقا دینداری را اندازه بگیریم و در واقع نظریهای پیشین را درباب دینداری بیازماییم.
پدیدار شناسی :حال فرض کنید که از پارادیم کلاسیک اثباتگرایی بیرون آمده یا بیرون بوده باشیم ودر فضای پدیدار شناسی به بررسی دین ورزی روی بیاوریم (که از هوسرل به بعد رخ داد و در رودلف اتّو [ii] ، وجامعه شناسانی مانند واخ در1947[iii] وامثال آنها میبینیم) در آن صورت احساس میکنیم که حقیقت در اعماق نهفته است ومجبور میشویم مقولات انتزاعی واحکام ذهنی دربارۀ دین را به تعویق بیفکنیم ومی کوشیم طوری بررسی بکنیم که دین ورزی یا نادین ورزی مردم در زندگی روز مرۀ شان ، برای ما پدیدار بشود. در این سرمشق لازم میآید که توجه خود را به سوی خود امورِ واقعا موجود مربوط به دین در خانهها وادارات ومیهمانیها وکوی وبرزن معطوف بکنیم.
ساختن گرایی اجتماعی: به همین صورت است اگر در سرمشق «ساختن گرایی اجتماعی» باشیم که کسانی چون لوکمان وبرگر توضیح دادهاند، در این صورت فرض ما این است ابعاد و سطوح و حالات وصور دین ورزی از طریق تجربیات ما وتعاملات اجتماعی وزبان وتفسیر مان ساخته میشود. دین ورزی سازهای اجتماعی است نه امری ناب. در این سرمشق، برخلاف اثبات گرایی ، کشف حقیقت دین ورزی فقط موکول به روش شناسی فنی نیست بلکه ما هنگام مطالعه دین در واقع بخشی از چیزی هستیم که در صدد فهمش بر میآییم. موضوع دین ورزی بغایت پیچیده ، تجربیات دینی بسیار متنوع و معانی آن تا حد زیادی مختلف است و ما با انواع روایتها وتأویلها و به تعبیر ویتگنشتاین متأخر ؛ با اشکال زیستها و با صور مختلف بازیهای زبانی در دین مواجه هستیم.
اینجانب کوشیدم 56 مطالعۀ ایرانی درباب دین را فراتحلیل بکنم نتایجی به دست آوردم که اگر درست باشد دین ورزی مردمان از الگوی مشخصی تبعیت نمی کند نه یکسره ایدئولوژیک، نه روشنفکرانه، نه سنتی، نه اصولگرایانه، نه ضد دین و نه به طرز ناب دینی است وبسیار بی شکل است. در آن، دین با غیر دین آمیخته شده است. رمضان فقط ماه میهمانی خدا نیست مهمانیهای دنیوی مردمان هم هست، عزاداری انواع حاشیههای سرگرم کننده وابعاد هویتی وسبک زندگی دارد وزیارت خود یک پدیدۀ اوقات فراغتی ویک بازار غریبی است.
منظرگرایی : اکنون فرض کنید که در فضای منظرگرایی باشیم که میراث نیچه است وکسانی مانند ریچارد اسکات[7] درباره اش کار کردهاند. در این فضا ما به صورتهایی از دین ورزیهای متفاوت خود بازتابنده[8] حسب بافتارها میاندیشیم وبا چندخوانی[9]ها وچند آوایی[10]ها سر وکار داریم. من دین ورزی را به گونهای میبینم اما آن طورِ دیگر هم میتوانست باشد و میتواند باشد . اکنون در این فضای پارادایمی میپرسیم که دین ورزی چیست ومیزان وسطوح وابعاد وحالات آن از چه قرار است؟ گویا پاسخ آینۀ شکستهای است که در دست هرکس تکهای از آن است. منظورم فقط بازار «ساری بابا»، شبه عرفانها، تناسخ گرایی، مدیتیشن، یوگا، معنویت گرایی، انرژی درمانی وعرفانهای سرخ پوستی نیست بلکه زیارت ومناسک شیعی وحج اسلامی نیز اوضاع عجیبی پیداکرده است و با کثرت شدیدی در آمیخته است .
پساساختارگرایی : مثال متأخر تر از فضاهای مختلف دعاوی دانش، پساساختارگرایی در امثال فوکو است. در اینجا دین ورزیها خصیصۀ گفتمانی دارند، دینداری مثل «دین نداری» ، کرداری گفتمانی است ، به اقتضای انحای قدرت تکوین پیدا میکنند و کاربردی زبانی به خود میگیرد . بیش از دلیل ، علت دارد. در این فضای پارادایمی ، بررسی دین ورزی مستلزم تحلیل گفتمان انتقادی است که خود برنامۀ پژوهشی دشواری طلب میکند وبا تی تست و همبستگی پیرسون وتحلیل واریانس همانطور که با مشاهدات ساده به دست نمی آید.
چون وقت نیست تا اینجای عرایضم، میتوانید حدس بزنید که بنده با آن فرضی که در ابتدای بحثم داشتم احتمالا باید نتیجه بگیرم که بررسی دین ورزی امکان دارد ولی این امکان از نوع امکان مضاف، یعنی امکان پارادیمی است وفرا پارادیمی وفراگفتمانی نیست، دربارۀ چند وچون امکان بررسی دین ورزی باید حسب هر پارادیم جداگانه بحث کنیم. مثلا یک محقق که در فضای پارادیم عقلانیت انتقادی است ممکن است از پرسشنامه «مقیاس جهتگیری پرسش افکن چند بعدی»[11] برای بررسی دین ورزی استفاده بکند که در آن فرض بر باز بودن ذهن آدمی به پرسشهای مگو قرار گرفته است ، نگاه جهانی وفراتر از یک مذهب خاص به امر دینداری وجود دارد، سطوح درونی تر و وجودی تر و معنوی تر محل توجه است و شک وتردیدهای بشری چیزی به نظر نمی رسد که به این سادگی با دین ورزی مرتفع بشود( BECK & JESSUP,2004: 283-294 )[iv] و قس علی هذا.
2.ضرورتها ونتایج بررسی دین ورزی
پرسش بعدی پنل این است که ضرورت بررسی دین ورزی چیست؟ اگر منظور شما ضرورت فلسفی است بنده عقب مینشینم چون نمی دانم این کار چقدر ضروری است. اما اگر مراد شما چرایی این کارها ونتایج احتمالی آنهاست شاید بتوانم درک ناچیز خود را عرض بکنم. به گمان بنده در جامعه کنونی ما به بررسی دین ورزی نیاز داریم. برای اینکه درک خود را از ضرورت بررسی دین ورزی برای جامعه کنونی ایران عرض بکنم به دو مقدمه کوتاه اشاره خواهم داشت:
مقدمه اول این است که نوعی دینی سازی حداکثری آن هم به صورت پروژۀ دولتی در کشور ما نهادمند و باب شده است. اما گویا این به یک بازی دو طرفه تبدیل گشته است. یعنی از یک طرف ما میخواهیم جامعه را دینی بسازیم وهمه چیز را قدسی سازی میکنیم و چنین وچنان میکنیم و از طرف دیگر جامعه هم چندان بیکار نیست او هم دارد با ما بازی میکند. نمونه اش بازار ظاهر سازی یا انواع دین ورزیهای خلاف آمد است.
مقدمه دوم نوعی شکاف میان سیاستهای رسمی دولت و اعمال زندگی روز مره مردم است( باصطلاح شکاف میان Policy با Practice). سیاستهای رسمی دینی سازی با اعمال واقعی مردم حتی در حوزه دین ورزی ناهمداستان شده است. از این دو مقدمه میخواهم نتیجه بگیرم که ما باید درباب بررسی دین ورزی مردم کار علمی بسیاری بکنیم تا قدری از دعاوی دینی سازی به محک زده شود و انتظارات، سوهان بخورد وسیاستهای رسمی دینی درباب فرهنگ وزندگی مورد نقادی قرار بگیرد.
با بررسی عمیقتر دین ورزی در جامعۀ کنونی ایران، شاید متوجه اضلاعی از دین ورزی واقعا موجود میشویم که آگاهی از آن برای «سیاست اجتماعی» امروز ما یک امر فوری و حیاتی است. به چند مورد فقط اشاره میکنم که با بررسیهای دین ورزی ممکن است در افق نگاه ما قرار بگیرد مثلا:
– با روند کالایی شدن دین مواجه بشویم
– پدیدۀ دین شخصی شده را در برابر دین دولتی ببینیم
– به کارناولی شدن مناسک بربخوریم
– متوجه تحول در مکان دین ورزی بشویم، و اینکه احتمالا مکان دین ورزی جدید گروههای جدید افقی ونامتقارن است، دینی که دیگر مکان مرکزی ذهن نیست و گروههای جدید نیز آن را در مکان مرکزی جامعه نمی خواهند.
– دین ورزیهای چند تکهای شده را ملاحظه بکنیم که اصلا نخبه گرایانه نیست، بسیار خاکستری است
– متوجه خدای بی نامی بشویم که چه بسا مردمان در دل دارند
– دین «قرین پرسش»[v] را ببینیم، دین مقاومت را و دین مدنی را ببینیم
– نگرانیهای وجودی و مبهم دریدایی را ببنیم که او از آن «دین بدون دین” تعبیر کرده است
– به ایمانهای ملحدانه والحادهای مؤمنانه را بربخوریم، تردیدها را هماغوش تردیدها ببینیم، واشدن شالودهها را پی جویی بکنیم که چگونه معناها از قفسها میپرند
– سر دربیاوریم که بر ایماژهای دینی ما چه میگذرد، پسادین گرایی چیست
– پرفورمانس واجرای دین ورزی را با نقشها ورفتارهای مورد انتظارمان در امر دینداری متفاوت بیابیم.
– در امر دین ورزی امروزی با پدیدههایی مانند انتساب بدون التزام مواجه بشویم
– و….
از این بحث کوتاه نتیجه میگیرم که ما امروز بیش از هر زمان دیگر به بررسیهای دقیق و ژرفکاوانه درباب دین ورزی نیاز داریم. برمبنای آنچه درباب فضاهای پارادایمی متعدد گفته شد باید حوزۀ عمومی باز برای گفتگوهای آزاد محدود نشده وجود داشته باشد وبرنامههای پژوهشی متفاوت ومتکثر برای دین پژوهی آکادمیک وبویژه مطالعات میدانی مستقل غیر دولتی امکانپذیر باشد، وایدئولوژی ومذهب رسمی ِ دولتی مانع تحقیقات علمی بیطرفانه درباب وضعیت دین ورزی در ایران کنونی نشود، خط قرمزهای سیاسی ونهادی تحقیقات انتقادی را محدود نکند ومخصوصا آزادی برای بیان نتایج تحقیقات وچاپ وانتشار آنها وجود داشته باشد.
از سوی دیگر برای بررسی دین ورزی ما باید بقدر کافی از تئوریهای جامعه شناسی دین وروان شناسی دین ونظریههای علمی در جهان استفاده بکنیم. سنجههای لازم برای تحقیقات علمی درباب دینداری نمی تواند از کتابهای فقهی ویا کلامی ومذهبی استخراج بشود بلکه لازم است از جامعه شناسی علمی دنیا وروان شناسی علمی دنیا اقتباس آگانه وناقدانه بشود . متأسفانه ما به نام بومی سازی واسلامی سازی، خود را از علم جهانی محروم میکنیم. این درواقع همان گریز از عقل است که ما از دیرباز استعداد زیادی در آن داشتیم! دولتی شدن امروزی دین هم به نوبه خود به آن دامن میزند.
نظریات علوم اجتماعی دنیای پیشرفته ، ظرفیتهای اکتشافی وپژوهشی زیادی برای تحقیقات ایرانی درباب دین دارند والبته این به معنای آن نیست که نقد نشوند ، نیز به معنای آن نیست که ما فقط وارد کننده ومصرف کننده وترجمه کننده باشیم ، و به معنای آن نیست در جامعه خودمان زمینه کاوی نکنیم و در گسترش دانش بشری سهیم نشویم.
بدین معنایی که عرض شد، بررسی وضعیت واقعا موجود دین ورزی ونادین ورزی در جامعه کنونی تبدیل به طرحی رهایی بخش میشود. اگر بخواهم از ادبیات ایرانی الهام بگیرم بررسی دین ورزی در واقع همان «آیینۀ سکندری» است که میخواهد احوال واقعا موجود را به صدق بازتاب دهد:
آیینه سکندر جام میاست بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقۀ میآلود ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
(غزل 5 دیوان شعر حافظ)
[1] Paradigmatic Space
[2] Paradigm
[3] Knowledge Claims
[4] Social Constructivism
[5] Perspectivism
[6] Post-structuralism
[7] Schacht
[8] Self- reflective
[9] Polylouge
[10] Polyphony
[11] The multidimensional Quest Orientation Scale
[i] Creswell, J. W. (2003). Research design: Qualitative, quantitative, and mixed methods approaches (2nd Ed.). Thousand Oaks, CA: Sage Publications, Inc.
[ii] Otto, Rudolf (1998) The Idea of the Holy. Translated by: John W. Harvey. UK: Oxford University Press.
[iii] Wach, Joachim (1947) Sociology of Religion. London: Kegan Paul T. Trubner and Co. Ltd.
[iv] BECK RICHARD & RYAN K. JESSUP (2004)THE MULTIDIMENSIONAL NATURE OF QUEST MOTIVATION. Journal of Psychology and Theology, 2004, Vol. 32, No. 4, 283-294
[v] Religion as quest
دیدگاهتان را بنویسید