طرح لذت، قسمت ششم
آنجا که طرح لذت در میماند
دیدیم لذت یکی از مطرح ترین طرحهایی است که در ذهن مردمان برای زیستن وجود دارد. اما داستان لذت بردن نیز خالی از حرف وحدیث نیست. البته درباب لذت بردن بشر، ملاحظاتی هست که میتوان آنها را با خود طرح لذت، رفع ورجوع کرد. اما ملاحظاتی نیز هست که طرح لذت از عهدۀ رفع آنها برنمی آید ونیاز به طرحهای دیگری میشود. زندگی، چیزی است که تنها با یک طرح قادر به توضیح آن نیستیم. در درس قبلی به ملاحظاتی دربارۀ لذت اشاره شد که در خود طرح لذت تا حدودی قابل رفع است. اکنون به قسم دیگر ملاحظاتی میرسیم که طرح لذت به تنهایی از پاسخ دادن به آنها در میماند. برای نمونه در اینجا پنج ملاحظه درباب لذت را عرض میکنم وتنها یکی و آخرین ملاحظه را قدری توضیح میدهم.
ملاحظۀ یکم. امکان لذت بردن
اصلا چقدر بخت لذت بردن داریم؟ چه پرسش عنیفی است این. آن نادار درمانده در حاشیۀ شهر، آن طرد شدگان اجتماع، آن بیماران افتاده در بستر لاعلاج، آن زندانی بی گناه، و آن وآن وآن بقیۀ انبوه دیگران که اصلا بخت بسیاری از لذتها را نداشتند، یا داشتند واز دست داده اند، اساسا با این پرسش درگیرند که لذت بردن برای شان ممکن نیست. طرح لذت چه جوابی به این سؤال دارد؟ به نظر من جواب رضایتبخشی از درون طرح لذت به این سؤال تراژیک در نمیآید. طرح لذت خوب وعزیز است اما زیستن بشر به طرحهای دیگری نیاز دارد.
اجازه بدهید مثالی کاربردی عرض بکنم. نوجوانی میخواهد از زندگی لذت ببرد، طرح لذت در ذهن دارد. تا اینجا حق بااوست میخواهد زندگی بکند ولذت ببرد. اما اگر درس نخواند، به فکر کسب مهارتها و تواناییهایی برای فراهم آوردن شغل ودرآمد و موقعیت اجتماعی مناسب نباشد، او بخت لذت بردن را از دست خواهد داد. به همین دلیل این نوجوان ما باید علاوه بر طرح لذت، در ذهن خویش طرحهای دیگری برای زیستن توسعه بدهد. به این در ادامه بحث طرحهای زندگی خواهیم رسید.
ملاحظه دوم. مخاطرات لذت بردن
برخی لذتها مخاطرات و مضراتی دارند، آثار وعوارض جانبی و پیامدهایی برای ما دارند.
ملاحظه سوم. معقولیت لذت
برخی کارها کم وبیش لذتبخش اند ولی زشت اند، خلاف هنجارهای معقول اجتماعی هستند
ملاحظه چهارم. عادلانه بودن لذت
ممکن است لذت بردن از طریق ستم به دیگران صورت میپذیرد. چه میتوان کرد وقتی کسانی میخواهند به قیمت بدبختی دیگران لذت ببرند؟ آیا طرح لذت میتواند این مسأله را حل بکند؟ نه. برای همین است که بیشتر متفکران مثل ارسطو در دورۀ قدیم وکانت در دنیای جدید، کوشیدند لذت را با ارجاع به طرحهایی دیگر توضیح بدهند مثل طرح سعادت وطرح عقلانیت و….
ملاحظه پنجم. گریزپایی لذت وبلکه آمیختگی لذتها با رنج
حالا فرض براین میگذاریم که مردم امکان بهره گیری از یک لذت را دارند، مراقب مخاطرات آن نیز میشوند، لذت شان معقول هم هست و حتی متضمن ظلمی به دیگران نیز نیست. اما گریزپایی این لذت را چه کنند. گیرم با این کنار بیایند وهمان یک دم را غنیمت بشمارند وحظّ خود را ببرند، اما آیا به همین سادگی است؟ مشکل اساسی آن است که لذتها ناخالص اند وآمیخته با رنج اند.
اینجاست که دیدگاههایی مانند رواقیگری به میان آمده است. رواقیان اصولا ساخت این جهان را ساختی مناسب برای لذت بردن نیافتند. به نظر آنان، جهان در اصل، سربه سر رنج است. لذتهای ظاهری نیز چون نیک بنگریم هماغوش رنج و بلکه منشأ رنج اند. رواقیان نتیجه گرفتند پس بهترین راه، قطع طمع از لذت بردن است. ما بیخود اصرار داریم که لذت ببریم. بهتر است دندان طمع کشید و از خواستن لذت، دست شست.
هگل در بحث از دیالک تیک تاریخی ذهن(در پدیدارشناسی روح) فکر رواقی را نخستین کوشش بشر برای رهایی دانسته است. انسان از طریق فهم ناخالصی لذتها و با اندیشیدن به اینکه اصولا گریبان خود را از وسوسۀ فریبندۀ لذت بردن برهانند، درحقیقت میکوشید به نوعی آزادی درونی برسد.
اما دیدگاه رواقی با همۀ ظرافتهای درونی و باوجود نکات عمیقی که برای بشر دربردارد، نتوانسته است منطقی برای زیستن عموم مردم فراهم بیاورد. گویا راه چارۀ واقع بینانه تر وعمومی تر این است که انسانها بیاموزند چطور از زندگی به صورتی بهتر، معقول تر، پایدارتر و متنوع تر لذت ببرند و چطور با رنجهای اجتناب ناپذیر آن نیز به نحو رضایتبخشی همراهی بکنند.
پیش نگری و پیشگیری خردمندانۀ رنجها و کاستن از آنها کار آدمی است اما رنجهایی نیز هستند که با همۀ هوشیاری و کوششهای مان ناخواسته به سراغ مان میآیند، پس غوطه خوردن در رنجها هنر والای بودن ما در اینجاست. دادن معنا به رنجها درست مثل احساسی که از لذتها داریم، حقیقتا باارزش است. فائق آمدن بر غمها، خود شکل دیگری از لذتخواهی بشر است، هرچند به صورت سلبی. در بحث بعدی میخواهم چند نکته درباب نحوۀ همراهی با دردها ورنجها از منظر مباحث ذهن بگویم.
ن
دیدگاهتان را بنویسید