انتخاب پزشکیان، پیروزی پویش تحولخواهی و توسعه، و مایۀ سربلندی جامعه ایرانی است. آخرین امیدهای زخم خوردۀ منتقدان ساختار حاکم دوباره لختی لنگر انداخت. بخش مهمی از این منتقدان، بیرون حکومت ودر جامعه مدنی کوشیدند و بخشی از ناقدان نیز اتفاقا در فضاهای بین جامعه ودولت در رده های کارشناسی واداری و مدیریت های پایه ومیانی و حتی بعضا نزدیک به مراکز اصلی قدرت که حاصل پویایی های درونی جامعه ایران اند و تا لایه هایی از دولت نیز چکه کرده است.
1. این پیروزی مرهون دو نیروی مهم اجتماعی در بخش پیشرو جامعه ایران بود؛ نخست آنها که به نشان اعتراض رأی ندادند و مقاومت مدنی کردند و دوم آنها که برای حل مشکلات با هزینه های کمتر همچنان به نهاد نیمه رمق انتخابات و روش های گفتگویی چشم دوختند.
2. فردای ایران بیگمان فقط متعلق به این بخش پیروز انتخابات نیست، هموطنان مخالف در داخل کشور یا مقیم خارج و نیز آن عزیزان محترم که پیروز این دور از انتخابات نشدند، همه متعلق به یک سرزمینیم وکشتی نشستگانیم در این تلاطم امواج. مطمئنا ومطمئنا می توانیم با «توافق اختلافی» و «اختلاف توافقی»، برای ایران وبرای خیر مشترک همگانی، به طور آزادمنشانه واخلاقی وشرافتمندانه همکاری بکنیم. یادمان باشد هیچوقت ایران را به عرصه شطرنج و کیش ومات سیاسی تقلیل ندهیم، ایران ما صفحۀ عزیز حل جمعیِ معماهای مان هست از آذربایجان وکردستان و ایلام تا سیستان و بلوچستان، از خوزستان تا خراسان، از امواج پرخروش خزر و شکوه بلند البرز تا سواحل زیبای خلیج فارس.
3. اکنون در آغاز راه، دست کم با سه مرده ریگ بدخیم دست به گریبانیم:
1-3. برخی عالمان دلسوز ، وضع موجود اقتصادی را یک قمارخانه نامولد و لگدکوب مافیاهای مالی و رانتی دیده اند که در سطح نازل اجتماعی اش متأسفانه به بازی بخشی از خانواده ها با مسکن وارز وسکه منتهی شده است( می بینید که چگونه کار ایران فقط با دولت حل نمیشود، ملت ودولت باید سبک زندگی و طرز نگاه و عمل خود ومناسبات شان را بهبود ببخشند وتوسعه بدهند). آقایان اصرار داشتند تورم ناشی از سالها اقتصاد دستوری ودیپلماسی ایدئولوژیک را با شلاق مالیات ستانی از کارکنان و خرده کسبه وخانواده ها مهار بکنند. میدانیم که همواره تورم در جهان، محیط رشد تمامت خواهی بوده است. برون رفتن از این وضع با تک سیاستها مقدور نیست ومستلزم آینده نگاری و سناریوهایی میان مدت و بلند مدت در یک پلتفرم همیارانۀ گفتگویی،خردورزانه، مشارکتی، اجتماع نگر و «شواهد پایه»(EBP) است.
2-3. میراث سیاست خارجی خیال پردازانه وایدئولوژیک، نسبت ایران عزیز با بخش مهمی از جهان را که بیش از نیمی از تولید فعال دنیا در آن جریان دارد متشنج ساخته است و حل مجدد آن به ابتکارات دوباره ودشوار دیپلماسی با متقاعد سازی سطوح بسیار بالای تصمیم گیری در کشور نیاز دارد.
3-3. مداخلات تمامی خواهانۀ دولت های سایه وآشکار در سبک زندگی و فرهنگ و هنر و اندیشه ودانش، محتوای پویان جامعه ایرانی را گرفتار تنش و بی تعادلی کرده است. گروه های مفرط در این چند سال اصرار داشتند از یکسو معابر را با مأمور و حجاب بان، کنسرتها را با لمپنیسم آتش به اختیار، دانشگاه وعرصه عمومی را با رویکرد امنیتی کنترل بکنند. به کوشش های سیاستی متقاعدساز در مراکز اصلی تصمیم گیری و نیز به روش های اقناعی و فرهنگی برای ایجاد فضای هم فهمی و گفتگوی مهربانانه و احترام متقابل و همزیستی در جهان زندگی ایرانی نیاز داریم. مطمئن باشیم که آسمان ایران با رنگین کمانی از قلمروهای صلح آمیز دین با عرف، دین با عقل، دین با علم، و دین با اخلاق پرشکوه تر خواهد شد و رضای حق وخلق را در طول هم فراهم خواهد ساخت.
4. ما از ساختن ایجابی ایران وفکر توسعۀ مداوم پلکانی وانباشتی، هرگز نومید نخواهیم شد. ما تسلیم توهمات رادیکالیستی و زیر وروکردن پرهزینه ومخرب نخواهیم گشت. یک بار انقلاب برای نسلهای پی در پی ما کافی است. افراط گرایی از هر دو سو در بهترین حالت، سنگ فرشهایی از صداقت به سوی دوزخی برای این ملت اند. تاریخ معاصر ایران و نیز تجربه کشورهای درحال توسعه موفق در آسیا و آفریقا وآمریکای لاتین بروشنی گواهی میدهد که انواع راه های نرفتۀ خردورزانه وصلح آمیز، در پیش روی ماست، دو نیروی مهم در این راه عبارتند از : یک. کنشگران اجتماعی و مدنی خلاق وهوشمند در ملت؛ و دو. کارگزاران خردگرا وخیرخواه در دولت. همکاری وهم افزایی این دو نیمۀ ملت-دولت است که به امید حق ایران را از گردنه های سخت معاصرش بسلامت عبور خواهد داد. مهمتر از همه، هرچه در جامعه مدنی و سمنی ومحلی و صنفی وحرفه ای صادقانه بکوشیم و به توسعه ایران کمک بکنیم به همان میزان راه تغییر و دمکراسی تسهیل خواهد شد.
5. یادمان باشد که «نظام سیاسی» چیزی بیشتر از نظام حاکم است. دوستان رادیکال چنان به «نظام حاکم» خیره می شوند که نظام سیاسی و اجتماعی در نقطه کور نگاه شان ودر سایه قرار میگیرد. در «نظام سیاسی» ایران، جامعه مدنی را داریم، هنجارهای عقلی واخلاقی در فرهنگ ایرانی را داریم، نهادهای سمنی و محلی، افکار عمومی، شبکه های اجتماعی، بخش های پیشرو صنفی وحرفه ای و طیف های با سواد، خوش نیت و چیزفهم و دلسوز در فضاهای مرزی بین ایوان جامعه ودیوان دولت را داریم، لایه های کارشناسی وحتی مدیریتی پایه و میانی در نظام اداری را داریم. نظام سیاسی واجتماعی همواره مهمتر از نظام حکومتی است.
6. رئیس جمهور منتخب مردم که حامل تعهدات سنگین انتخاباتی است با تیم اجرائیش که قول داده است برمبنای شایستگی و تجربه و به معیار «امتیاز فضل» دعوت به همکاری بکند، انتظار میرود که یار ویاور توانمندساز برای آن « نظام سیاسی واجتماعی» وسیعی بشوند که در بالا گفتیم. دولت یک مداخله گر بزرگ نیست بلکه یک وظیفه دار ملی برای ظرفیت سازی، تسهیلگری وشتاب دهندگی است و باید پشتیبان مجموعه بزرگ عاملیت در ایران به سوی توسعه و پایداری و سعادت جمعی باشد.
پس ما این همه قابلیت و جای پاها و نقطه های امید برای توسعه و برای تحولات معقول و واقع بینانه داریم. این صدای وجدان بیدار ایرانی است از زبان بانوی شعرمان سیمین: «دوباره میسازمت وطن، اگرچه با خشت جان خویش، ستون به سقف تو میزنم».
دیدگاهتان را بنویسید