تأملات تنهایی

42 مورد

تأملات تنهایی، روایت‌پاره‌های نزدیک‌ترین لحظه‌های هستی من به خود من است.

دمی برای با خود گفتن و از خود پرسیدن؛ در تقلای کودکانۀ معنا بخشیدن به تجربه‌های غریب بودن.

گاهی که خواب از اصرار بی‌حاصل من برای آزمایش مکرر مردن، خنده‌اش می گیرد؛

و به اندیشیدن برای بقیه بیداری‌هایم دعوت می‌کند.

گاهی در حین کار و حتی رانندگی که یکباره خیره می‌شوم؛ شاید به تداعی‌های وحشی و خودرویی که از ذهن ِ بی‌تاب خسته می‌رویند.

گاهی در میان جمع که دلم جای دیگر است.

….یا وقتی که در باغ و راغ می‌روم و می‌دوم در جستجوی سایه‌ای.

چیزهایی مبهم در آن سوی دور تمنای آگاهی،

شبح‌گونه می‌آیند و می‌روند؛ سرکش، بی‌هیچ قاعده اما لبریز از طنین آشنا.

گاهی  گرفتار عبارت‌هایم می‌شوند در اینجا… آهسته تو را می‌خوانند برای رهایی.

در صفحۀ تازۀ وبلاگ کوچک خویش، تأملات تنهایی خودم را آهسته با مخاطبی به اشتراک می‌گذارم، شاید شما…..

آیا اختیاری برای خوب بودن هست؟

سحرگاه گرگ ومیش است. یک روز دیگر برای فرصت ادامه داشتن، برای بودن و برای خوب وخوش وخرم زیستن. اما این کار تصادفأ اتفاق نمی افتد. باید آن را اختیار کرد واین اختیار ماست که  پروبلماتیک است. حافظ همچنان گریبانم را گرفته است : «چگونه شاد شود اندرون غمگینم، به اختیاری که از اختیار بیرون است». هزار […]

متن کامل

تأملات تنهایی

در صفحۀ تازۀ وبلاگ کوچک خویش، تأملات تنهایی خودم را آهسته با مخاطبی به اشتراک می‌گذارم، شاید شما…..

متن کامل