طرح سود و زیان، قسمت دوم
بازی «سود-سود-و بازهم سود»
ما طرحهایی در ذهن برای زیستن داریم. اما اگر روزی قرار به این باشد برای نیکویی طرحهای زندگی موجود در ذهن خود معیارهایی انتخاب بکنیم به نظر میرسد یک معیار مهم این خواهد بود که این طرحها اصولا تا چه مقدار با طبیعت بشری ما و با سرشت زیست اجتماعی انسان سازگار است. طرح سود وزیان مطمئنا با این معیار، مطابقت زیادی دارد. میل به سود و پرهیز از زیان جزو متعارفترین، عمومی ترین وجهانشمول ترین خصائص توضیح دهندۀ رفتار انسانهاست.
وقتی میخواهیم چند خصوصیت پایدار برای آدمی ذکر بکنیم به احتمال زیاد یکی نیز این است که هرانسانی در درجۀ اول به فکر منافع ومطلوبیتهای خودش هست. توجه عالمانۀ اقتصاد دانان کلاسیک به این خصیصه، تحول بزرگی در فهم حیات ومناسبات بشر پدید آورد. درک اینکه مردمان در رفتارهای خویش به دنبال فوائد و مطلوبیتهایی برای خود هستند، پیشرفت بزرگی در فهم طبیعت بشر است.
افراد به دنبال منافع فردی اند. به گونهای عمل میکنند که بتوانند سود حاصل از منابع و وقایع را برای خودشان به حد بهینه برسانند. آنگاه به همین منظور، دستیابی به منابع و وقایع را با یکدیگر مبادله میکنند. کاندیداهای سمتهای اجتماعی نه یک منجی یا قهرمان، بلکه به دنبال منافع خویش هستند. آنها نیز که رأی میدهند وآنها که در میان طرفها قضاوت میکنند ویا این صحنه را به نقد میکشند همه در نهایت در پی مطلوبیتهایی برای خود اند. من که این مباحث را با شما در میان میگذارم طالب مطلوبیتهای خودم هستم وشما مخاطبان نیز همین طور.
توجه به این طبیعت بشری که مردمان طالب منافع ومطلوبیتهای خویش هستند، درک ما را از زیست انسانی ارتقا میبخشد؛ چه در سطح مدیریت حیات فردی خودمان و چه در سطح مدیریت اجتماعی. معاملۀ سرراست انسانها با خود ودیگران آنهارا به تعادلی مبارک میرساند؛ هم تعادل درونی وهم تعادل بیرونی. اجازه بدهید این تعادل بیرونی را قدری توضیح بدهم.
بخش بزرگی از آثار وثمرات حیات اجتماعی، حاصل جمع محاسبات سودجویانۀ مردمان در وضعیتهای تعادل است. سؤال این است: « تعادل در اجتماع انسانی چگونه به وجود میآید؟». پاسخ به نظرمی رسد این است :«تعادل وقتی به وجود میآید که هیچ کس اجباری به دست شستن از منافع ومطلوبیتهای خود نداشته باشد». این چگونه ممکن است؟ این وقتی میسّر میشود که همه بتوانند منافع مورد انتظار خود رابه حد بهینه ای از حالت رضایتبخش برسانند. چگونه چنین چیزی ممکن میشود؟ در اینجا :.8)ه حالت قابل تصور است:
یک. طرفهای ذی نفع فقط سود خود بخواهند و سود خویش را یکسره بخواهند و سود خودشان را با زیان دیگران بخواهند. این همان بازی «سود- زیان» است و مطمئنا بازی پایداری برای مقیاس بزرگ وماندگار اجتماعی نیست ومعمولا کار به بازی «زیان-زیان» هم میکشد وویرانگر است.
دو. طرفهای ذی نفع، سود خود را به همراه سود دیگران بخواهند و امکان پذیر ترین قدر مشترک و قدرمتوسط از منافع همۀ طرفها را قانون زندگی اجتماعی قرار بدهند. این همان قاعده ای است که بازی «سود-سود» به راه میاندازد. قاعده ای که مناسبات ما را به تعادل میرساند وپایدار میسازد.
سه. طرفهای ذی نفع حاضر در صحنه چنان با هم بازی بکنند که نه تنها قاعده اش «سود- سود» است بلکه «سود-سود-و بازهم سود» است. بازی «سود-سود-و بازهم سود» وقتی است که ما در روابط با همدیگر، نه فقط ذی نفعان حاضر وبالفعل بلکه سایر ذی نفعان غائب یا بالقوه را نیز منظور بکنیم. یعنی چنان تعامل بکنیم که منافع وپیامدها ونتایجی از بازی ما از طرفهای حاضر در بازی، به دیگران غائب، به دیگرانی که دورترها به سر میبرند، و به نسلهای بعدی نیز برسد وحداقل این است که ضرر وزیانی به آنها وارد نکند. بازیهای اجتماعی در حالت «سود-سود-و بازهم سود» به پایدارترین ورضایتبخش ترین حد ممکن خود میرسد.
در مثالهایی که قبلا عرض کردم اگر همه بتوانند کاندیدا بشوند و سعی بکنندبرای پیروزی خود ومنافع ومطلوبیتهای خود، خدمت بهتر وبیشتری به مردمان ارائه بکنند و مردم وگروهها نیز برای فوائد مورد انتظارخود به بهترینهای ممکن وبه بهترین برنامهها وبا بیشترین درجه اعتماد رأی بدهند، در آن صورت نوعی بازی «سود-سود-و بازهم سود» به راه میافتد و تعادلی نسبتا پایدار و مناسباتی تا حد امکان رضایتبخش در جامعه به وجود میآید که اسمش دموکراسی است. همینطور است اگر نویسنده یا معلمی مثل من برای رضایت حرفه ای، حفظ شأن و اعتبار اجتماعی، آرامش وجدان و سایر منافع ومطلوبیتهای خود فعالیت قلمی یا ارتباطی وآموزشی تاحدامکان مثبت وسازنده ای بکند و خوانندگان ودانشجویان نیز در پی فوائدی مانند افزایش اطلاعات، آگاهیها و گذران مطلوب اوقات فراغت و ارتقای سطح مهارتهای زندگی وذخیرۀ دانشی خود به خواندن و آموختن روی بیاورند واین هم نمونه ای دیگر از بازی «سود-سود-و بازهم سود» است.
بدین ترتیب میبینیم که همین قاعدۀ سود وزیان اگر بدرستی فهمیده وشناخته بشود، میتواند طرح زندگی مطلوبی برای ما فراهم بیاورد. به عبارت دیگر اگر همه طرفها بی آنکه نیازی به انواع تشبثات باشد، مطلوبیت ومنافع خود را با منطقی اجتماعی دنبال بکنند زندگی اجتماعی رضایتبخشی عاید آنها خواهد شد.
یک پرسش خیلی مهم این است که«در سرهای ما چه میگذرد؟» و یکی از سرراست ترین پاسخها این است که ما همه درپی منفعت ومطلوبیت خود ایم. این صادقانه ترین چیزی است که درباب خودمان و زندگی مان میتوانیم بگوییم. به نظر میرسد در این پاسخ، کمترین تشبث و تصنع و ریاکاری ومقدس نمایی هست. چه خوب میشود که مردمان کمتر در پشت صورتکهایی با دیگران سخن بگویند وکمتر لفاظی بکنند و همان را بگویند وبنمایند که هستند و در صدد آن اند. به همین دلیل شاید یکی از اخلاقی ترین جملات ما نیز همین باشد که ما در پی فوائد ومطلوبیتهای خود ایم ویکی از عمیق ترین فهمهای ما هم میتواند این باشد که درست مانند ما، دیگرهمنوعان نیز طالب سود اند وگریزان از ضرر وزیان اند. چه خوب میشود که سود وزیان دیگران را مثل سود وزیان خویش به رسمیت بشناسیم. چه خوب میشود سود خود را به همراه سود دیگران واز طریق سود دیگران بخواهیم ونه در ضرر وزیان آنان.
دیدگاهتان را بنویسید