طرح سود و زیان، قسمت اول
ویراستن ذهن
این دومین قسمت از بحث ما دربارۀ «طرحهای زیستن» است. قسمت اول «طرح لذت ورنج» بود. رویکرد اصلی این دور از مباحث ما در باب ذهن، آن است که میتوان به زندگی همچون طرحی نگریست که ما آن را آگاهانه در میافکنیم. در واقع زندگی ما بشدت تحت تأثیر چارچوبهایی است که در ذهن ما وجود دارد. این چارچوبها خودبخود ودر غیاب آگاهی ما شکل میگیرند. بی حضور ما شکل میگیرند. مرادم بی حضور آگاهی والتفات ماست. انواع عوامل از طریق سیستمهای اجتماعی و محیط دور وبر ورسانهها و عکس العملها و عادتهای ناخودآگاه سبب میشود بی آنکه توجه داشته باشیم کلیشههایی برای رفتار کردن وزیستن در ذهن ما شکل میگیرند. کمتر به آنها آگاهی داریم ولی تحت نفوذشان زندگی میکنیم.
این چارچوبها مثل یک نظام فیلترینگ عمل میکنند. بهترین دادهها وشواهد این عالم نیز به ما برسد، از این فیلترها میگذرانیم و لازم باشد ناخودآگاه سانسور میکنیم و فقط در چارچوب این کلیشهها مورد ارزیابی واستنتاج قرار میدهیم. رفتارهای ما را این شابلونهای ذهنی به طرزی ناخودآگاه شکل میدهند. به تعبیر مولانا شیشههایی کبود در پیش چشمان ما قرارگرفته است ولاجرم، عالم نیز کبود مینماید.
این کلیشهها نوعا آشفته اند. برازش وراست آزمایی نشده اند. نقشههایی نیستند که بقدرکافی اعتبار یابی شده باشند و روایی لازم را ندارند که سفر پرهزینه وپرمخاطره زندگی را به اتکای آنها در پیش بگیریم. نکته اینجاست که اگر در مرکز ذهن خویش حضور پیدا نکنیم و آن را مدیریت نکنیم، ذهن آشفته، ما را در وضعیتی ناخودآگاه، بالاو پایین خواهد کرد واین سو وآن سو خواهد برد. اما میتوان از این وضعیت ناخودآگاه بیرون آمد.
می توان به زیستن همچون طرحی نگریست که آگاهانه آن را در میاندازیم. میتوان به طرحهای ذهن خویش سر کشید وآنها را ویرایش کرد وتعالی بخشید. در اینجا مهم ترین پرسش آن است که در ذهن ما چه طرحهایی برای زیستن هست؟ اگر این پرسش را دنبال بکنیم وبه ذهن مان سر بکشیم و نظامهای ذهنی خود را آگاهانه مرور وحک واصلاح بکنیم، قادرخواهیم بود نقشههای ذهنی ویراسته تر ودقیق تری برای زیستن داشته باشیم. در این صورت زندگی ما تبدیل به «طرحی اندیشیده» میشود و در روشنی خودآگاهی میدانیم که چگونه پروژۀ زیستن را آگاهانه طراحی و اجرا بکنیم ومورد ارزشیابی قرار بدهیم. به رفتارها ومناسبات خود بهبود ببخشیم و نتیجه مطلوب بگیریم و حیات رضایتبخش تری داشته باشیم.
در قسمت اول دیدیم که «طرح لذت ورنج» چه ظرفیتهایی برای زیستن دارد و در مقابل چه معرضها ومحدودیتهایی در آن هست. ملاحظه کردیم همین لذت ورنج که وجودی ترین تجربههای زیستۀ ما را دربرمی گیرد میتواند به صورت طرحی اندیشیده، ویراسته ومنقح بشود و نقشۀ خوبی برای زندگی ما به دست دهد. نقشۀ لذت ورنج را طی چند جلسۀ قبل باهم مرور کردیم.
در عین حال کرانهای زندگی یکی دوتا نیست. موقعیتهایی از حیات هست که صرفا با لذت ورنج تبیین نمیشوند. زندگی ما در جاهایی میل دارد که از محدودۀ طرح لذت بیرون برود. ماجراهای زندگی متنوع تر از آن هستند که بشود فقط با یک نقشه(مثلا نقشۀ لذت ورنج) از عهدۀ آنها برآمد. ما طرحهای دیگری در کنار طرح لذت برای توضیح وبرگزاری زیست خویش لازم داریم.
در این مباحث میخواهیم تنوع طرحهای ذهنی برای زیستن را مرور بکنیم و قابلیتها و محدودیتهای هرکدام را به محک بزنیم. قبلها بحثی کردیم که ذهن ما در حکم یک بسته (پکیج) با قابلیت بسیار بالاست. پس چه خوش است که بتوان در این ذهن بقچه وار، مجموعه ای از طرحهای اندیشیده برای زندگی داشته باشیم و حسب حالات وشرایط، از هریک از پودمانهای آگاهی مان بهره بگیریم و در روشنی این طرحها گام برداریم. اکنون که قدری دربارۀ طرح لذت ورنج صحبت کردیم، وقت آن است طرحی دیگر را نیز مرور بکنیم وآن طرح سود وزیان است. / ادامه دارد
دیدگاهتان را بنویسید