منتشر شده در مهرنامه، شمارهی 20، ویژهنامه نوروز
احتمالات آیندۀ «روشنفکری دینی» چارچوبی برای آینده پژوهی
خلاصه بحث
جهان بسیار متحول، گسسته و پر تعارض شده است و محتوایش پر تنش تر از آن است که مدلهای سادۀ روشنفکری قادر باشد از عهدۀ توضیح آن بربیاید. چه برسد به اینکه بتواند برای نقد وتغییر آن طرحی بیفکند وپروژهای داشته باشد. این کار برای «روشنفکری دینی» با ابهامات وپیچیدگهای ماهوی آن، به طریق اولی دشوار تر هم هست. در این مقاله برای بررسی احتمالات آیندۀ «روشنفکری دینی» از چارچوب آینده پژوهی به شکل زیر استفاده شده است.
برای بررسی احتمالات آیندۀ روشنفکری دینی ، دست کم باید در هشت پرسش تأمل بشود ( این کار میتواند در قالب پنلهای تخصصی وبا تکنیکهای شناخته شدۀ روشهای تحقیق آمیختۀ کمی وکیفی انجام بگیرد):
1.روندها ومیلهای «روشنفکری دینی» تا کنون چگونه بود؟
2.چه رویدادهایی نامنظم ممکن است اتفاق بیفتد و «روشنفکری دینی» را تحت تأثیر قرار بدهد ؟
3.با چه پدیدههای گسسته و ناشناخته چالش برانگیزی روبه روهستیم؟
4.چه نشانههای اولیهای از تحول در گفتمانها وپارادیمها به چشم میخورد؟
5.محیطهای ما چه تحولاتی دارند؟
6.تأثیر متقابل تحولات محیطی با روندها ورویدادهای پیش گفته چهها میتواند باشد؟
7.چه عواملی آیندۀ «روشنفکری دینی» را شکل میدهند(پیشرانهای آینده )؟
8.حسب عوامل مختلف شکل دهنده به آینده، سناریوهای پیش روی «روشنفکری دینی» چیست؟
خلاصۀ تأمل در پرسشهای فوق بدینقرار است:
پرسش اول:روندها
در این مقاله بحث شده است که علاقه «روشنفکری دینی» برای جذب خِرَد جدید به درون فرهنگ دینی وترویج عقلانیت درآن، به خطای بزرگ «خلط قلمرو عقل و دین» انجامید. همانطورکه اشتیاق این جماعت به همنشینی وهمزیستی علم مدرن با فکر دینی، موجب «به هم آمیختن علم ودین» شد.
تلاش برای جلب مشارکت قشرها و گروههای دینی در عمل سیاسی وپویشهای ملی آزادیخواهانه سبب شد که تفسیر آرمانگرایانه ونوگرایانهای از ارزشهای اجتماعی دینی به عمل بیاید. ولی همین کار ، به نوبۀ خود منشأ آشفتگی و خلط قلمروها، عدم تفکیک روشن میان دو حوزۀ دولت ودین در گفتمان «اسلام سیاسی» و تعبیر ایدئولوژیک از دین شد.
«روشنفکری دینی» در قبل از انقلاب، بیانی «ایجابی» داشت. اما در بعد از انقلاب، زبانی «سلبی» به خود گرفت. قبلا میگفتند هرچه خوبان همه دارند اسلام تنها دارد. بعد مجبور شدند یکی یکی دیگر حوزههاو ساحات انسانی را از حیطۀ دین آزاد بکنند. پیشتر به ترکیب علاقه داشتند وسپس ناگزیر از تفکیک و تحلیل شدند.
«روشنفکری دینی» ، بخشی از پختگی خود را در یک مدل پلکانی[1] از آزمون وخطا به دست آورده است. اما هزینۀ انسانی واجتماعی وملی این آزمون وخطاها چندان هم کم نبود.
پرسش دوم: رویدادها
اتفاقاتی مثلا در محیط سیاسی خارج وداخل میتواند آیندۀ «روشنفکری دینی» را تحت تأثیر قرار بدهد.
پرسش سوم: پدیدههای ناشناخته
هویتهای کوچکتری حول مؤلفههایی همچون سبک زندگی،خرده فرهنگها، جنسیت و قومیت ظهور میکنند. گاهی این هویتها میگویند بگذارید زندگی بکنیم. نسلهای خاکستری جدید چیزهای متضاد را چند تکه سازی میکنند. ادبیات نخبه گرای «روشنفکری دینی»ممکن است چندان برای این هویتها ونسلها معنادار نباشد. این هویتهای جدید در گیر پروبلماتیکهای پیچیده تر خاص خود هستند.
پرسش چهارم: تحول در گفتمانها
گفتمانهای تازهای به میان میآیند که اصولا از «روشنفکری دینی» عبور کردهاند و فراسوی سنتهای نظری مرسوم وسادۀ آن هستند مانند پسا اسلام گرایی، پسا سکولاریسم ، پسانوگرایی، پسا ساختارگرایی و…
پرسش پنجم: محیطها و تحولات آن
نمونه1 در محیط اجتماعی :
جابجاییهای نسلی و چرخش عمیق در قشربندی اجتماعی ما شرایطی را پدید آورده است که ممکن است گفتارها و ارزشهای نخبه گرایانه و کلاسیک «روشنفکری دینی» ، چندان چنگ به دل خیلی از این نسلهای نوپدید نزند.
نمونه2 در محیط اقتصادی:
کالایی شدن ، رفتارهای مبادلهای و ارزشهای پراگماتیستی، الگوهای رفتاری را متبدل ساخته است. مثالش جوانان متعلق به گروههایی از لایههای پایینی وحاشیهای جامعۀ کنونی است که برایشان فرصتهای تأمین ابتدایی ترین نیازهای مادی و اجتماعی وفرهنگی و خود ابرازی و سبک زندگی به هر نحو ممکن، مهمتر از این میشود که دنبال روشن شدن تکلیف مباحث پرابهام ودشوار «روشنفکری دینی» بروند.
نمونه3 در محیط تکنولوژیک وارتباطی:
با ظهور ماهواره، اینترنت ، وبلاگها، شبکههای اجتماعی مجازی، چت روم ، فیس بوک وتویتر ،شبکهای وسیع از انبوه اطلاعات با مضامینی بغایت پلورال موج میزند.
پرسش ششم. تأثیر متقابل تحولات
تأثیر متقابل هویتهای جدید با محیطهای شبکۀ مجازی اجتماعی، به فضاهای سیال وپلورالی میانجامد که از گفتارهای نخبه گرای «روشنفکری دینی» ، مرکززدایی میکند.
پرسش هفتم. عوامل شکل دهنده به آینده
عوامل شکل دهنده به آینده ، ممکن است به صورت دوراهیهایی ظاهر بشوند ، مثلا : 1. ناپایداری یا پایداری آتی در سرزمین ایران 2. تضعیف یا تقویت طبقه متوسط جدید ایرانی 3. تنوع اندک یا زیاد در الگوهای نظر وعمل «روشنفکری دینی» 4. لفاظیهای برج عاجی ونخبه گرایانۀ «روشنفکری دینی» یا درگیری او با مسألههای خاص واقعی که گروههای جدید اجتماعی با آن دست به گریبان هستند و…..
پرسش هشتم. سناریوها
اگر بیشتر دوراهیهای نظیر آنچه در فوق آمد ، به مسیر اول سوق پیدا بکنند این ممکن است نشانههایی داشته باشد که «روشنفکری دینی» در شکل مرسوم خود احتمالا به پایان میرسد و زمانۀ ما آبستن «پساروشنفکری دینی» است.
[1] incremental
دیدگاهتان را بنویسید