ظرفیتهای متنوع هوش آدمی
بخش اول. هوش فکری و عاطفی
هوش، معمولا به توانایی بالقوۀ ذهنی وفکری مردمان اطلاق میشود. تعریفهای متعددی از آن به عمل آمده است. به یک جهت میتوان گفت روان شناسان، هوش را با سه رویکرد تعریف کرده اند (سيف، 1387: 32) :
1.تعاريف معطوف به سازگاري با محيط
2.تعاريف معطوف به توانايي يادگيري
3.تعاريف معطوف به ظرفیتهای اندیشه ای
در برخی از تعاریف،کوششی دیده میشود که رویکردهای مختلف با هم جمع بشود. برای مثال سولسو، هوش را چنین تعریف کرده است : « توانایی کسب دانش، یاداوری دانش وکاربرد معنادار دانش برای فهم امور، اشیا،آدمها وایدهها» (سولسو، 1371: 578)
هوش، پدیده ای چند بعدی[1] است. آزمونهای استعداد تحصيلي[2]( SAT)مبتنی بر کلاسیک ترین تعریف هوش بوده اند. نمونه برجسته ای از سنجش هوش، آزمون وکسلر است( وکسلر روان شناس آمریکایی است ومقیاسی برای آزمون هوش ساخته است )[3]. تعریف وکسلر از هوش عبارت است از «توانايي کلّي و عمومي فرد براي تفکّر منطقي،عمل هدفدار، و برخورد مؤثّر با محيط».
آخرين نسخه آزمون وکسلر يعني ويراست سوم مقياس هوش وکسلر کودکان در سال 1991 ارائه شد[4]. اين آزمون علاوه برمقیاسی کلی برای هوشبهر،حاوي مقياسهاي فرعيِ «کلامي» و «عملکردي» است. آزمونهاي فرعي کلامي آن شامل اطّلاعات، شباهتها، حساب، واژگان و درک مطلب واعداد است.
آزمونهاي فرعي عملکردي هم عبارتند از تکميل تصوير، مرتّب کردن تصوير، طراحي با مکعبها، الحاق قطعات ورمز بندي. مازها و نماديابي نيز دو آزمون عملکردي تکميلي محسوب ميشوند.
بدین ترتیب،يک بهره هوشي( IQ)[5] براي کل مقياس و دو بهره هوشي کلامي و عملکردي نيز محاسبه ميشود. مقياس نسخههاي بازنگري شده وکسلر
برای بزرگسالان و کودکان ازجمله پراستنادترين فنون سنجش کارکرد عقلاني محسوب ميشود( برای تفصیل بنگرید به فیرس وترال، ترجمه 1386 )[i]
اما تحقیقات روان شناسی به این نتیجه رسید که هوش،محدود به آنچه در مقیاسهای کلاسیک هوشبهر اندازه گیری میشود، نیست. نظريه چندگانه بودن هوش[6] از این رهگذر به وجود آمد.
تمایزهای تفکر همگرا[7] و تفکر واگرا[8] از جمله مباحثی در روان شناسی است که آغاز گر آن گیلفورد بود. گیلفورد درتمایز با هوش، به مفهوم خلاقیت توجه کرد[ii]. تفکر واگرا، خلاق تر است. در جدول زیر تمایز دو نوع تفکر همگرا و واگرا نشان داده شده است:
تفکر همگرا | تفکر واگرا |
گزینههای محدود
آجر چیست؟
پاسخ: از مهمترین مصالح ساختمانی است که…. |
گزینههای نامحدود و سیال
با آجر چه کارهایی میتوان کرد؟ پاسخهای متفاوت بر حسب شدت واگرایی: 1.ساختن خانه / ساختن مدرسه/ ساختن اجاق 2. زدن به حیوانی که به ما حمله میکند / کوفتن به میخ / درست کردن دروازههای فوتبال |
حل مسأله
اگر وزارت نیرو اطلاعیه بدهد که فردا آبهای منطقه شما دوساعت قطعی خواهد داشت، چه میکنید؟ |
طرح مسأله وتکثیر مسأله
اگر همه آبهای ورودی شهر شما قطع بشود چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد؟ |
پاسخهای منظم و چارچوب بندی
پسری 1000 تومن پول داشت آن را به بقالی داد و دو آب نبات 300 تومنی خرید، چقدر باید پس بگیرد ؟ پاسخ: 400 تومن |
پرسش افکنی
الف.پسری 1000 تومن پول داشت آن را به بقالی داد و دو آب نبات 300 تومنی خرید، چقدر باید پس بگیرد؟ پاسخ: شاید قبلا هم بدهکار بود ب. چند عمل مختلف هست که پاسخش 400 باشد |
راههای متعارف
فلسفۀ سیاسی، پاسخی به این سؤال است که چه کسی باید حکومت بکند؟ شاهان، اشراف، مردان الهی، حکما،…. |
راههای نرفته (سنت شکنی)
سؤال اصلی فلسفه سیاسی این سؤال نیست که چه کسی باید حکومت بکند؟ بلکه این است که چه روشی از حکومت رضایتبخش تر وپایدار تر است |
امور مربوط
کدام نوع از انواع اسب، بالاترین قدرت را دارد؟ پاسخ: اسب تازی، اسب ترکمن،…. |
امور نامربوط
کدام نوع از انواع اسب، بالاترین قدرت را دارد؟ پاسخ: اسب بخار |
استرنبرگ( 1999) از سه نوع هوش بحث کرد:
1.هوش تحصيلي[9] (بهره هوشي و آزمونهاي پيشرفت تحصیلی)
2.هوش خلاق[10] (آزمونهاي خلاقيت)
3.هوش عملي [11](تعاملات روزمره)
هوش عاطفی یا هیجانی، از جملۀ دیگر مباحث درباب تنوع هوش بشر بوده است. اوايل دهه 1990، ان ماير و پيتر سالووي نظريه هوش عاطفی را به عنوان شکلي از هوش اجتماعي ارائه کردند که بعدها گلمن آن را بسط داد ( گلمن، 1995 )[iii].
هوش عاطفی یا هیجانی، توانايي حفظ انگيزه، پايداري در برابر ناملايمات، کنترل در برابر تکانهها، به تعويق انداختن کاميابيها و همدلي با ديگران است و گاهی با چهار بعد تعریف میشود:
۱.توجه به هيجانها،
2.ارزيابي درست و دقيق آن در خود و ديگران،
3.نظم بخشي سازمان يافته هيجانها،
4.ابراز کردن مناسب آنها
اما با گاردنر بود که نظریه هوش چندگانه اوج گرفت.هاوارد گاردنر استاد روان شناسی دانشگاههاروارد از اوايل دهه 1980 نظریه«تئوری هوشهای چندگانه»[12] را به دست داد. [iv] گاردنر در این نظریه، از اقسام قابهای ذهنی[13] با انواع تواناییهای بالقوه بحث کرده است [v]
بخش دوم: نظریه هوشهای چندگانۀ گاردنر ( 1999و 2004)عبارت اند از:
- /Spatial فضایی؛
- /Linguistic زبانی؛
- /Logical-mathematical منطقی-ریاضی ؛
- /Bodily-kinestheticبدنی-جنبشی؛
- /Musicalموسیقایی ؛
- /Interpersonalمیان فردی؛
- Intrapersonal /درون فردی؛
- /Naturalistic طبیعت گرا
- /Existential/spritual وجودی ومعنوی؛
نسبت ورابطۀ این هوشها با هم از نوع «یای منطقی» نیست
به این معنا که کسی یا این یا آن نوع هوش را دارد واگر یکی را دارد،بقیه را ندارد. بلکه نسبت آنها با هم «واو منطقی» است. میشود کسی چند یک از هوشها را با ترکیبهای مختلف ودرجات متنوع داشته باشد. مثلا هم از هوش فضایی وهم هوش موسیقایی برخوردار باشد و همین طور بقیه….
توصیف مختصر این هوشها به قرار زیر است:
1.هوش فضایی
قابلیتی در ذهن است که وقتی آن پرورش داده میشود؛
- تواناییهای تجسم افزایش مییابد
- قدرت تصویرپردازی ارتقا پیدا میکند
- ادراک جهتها بیشتر میشود
- استعداد مدل سازی ذهن بسط رشد میکند
- پازلها خوب فهمیده میشود
2.هوش زبانی
هوش زبانی چون شکوفاسازی بشود؛
- ظرفیت زبان آوری توسعه پیدا میکند
- توان روایتگری بیشتر میشود
- فرد میتواند امور را بهتر توضیح بدهد
- دیگران را اقناع بکند
- بحث کند
3.هوش منطقی-ریاضی
وقتی این جنبه از هوش ما تقویت میشود؛
- درک عددی وروابط ریاضی ما ارتقا مییابد
- ظرفیتهای دلیل آوری بسط پیدا میکند
- بلد میشویم امور را مقوله بندی بکنیم
- طبقه بندی بکنیم
- توانایی تعمیم بیشتر میشود
- استعداد فرضیه آزمایی توسعه مییابد
- ذهن علمی پرورش پیدا میکند
- قدرت تجزیه وتحلیل افزایش مییابد
- تمی توانیم بهتر دست به تحلیل منطقی بزنیم
- توان طراحی، برنامه ریزی و حل مساله در ما رشد میکند
- هوش بدنی-جنبشی
با تربیت این جنبه از هوش؛
- ادراک حرکتی ما ارتقا پیدا میکند
- بهتر میتوانیم حواس و حرکات خویش را هماهنگ سازی بکنیم
- ظرفیتهای دست ورزی بیشتر میشود
- فرد میتواند با اندامهایش کار بکند
- تواناییهای فنی و چالاکی نیز میتواند با این نوع هوش پشتیبانی بشود
- هوش موسیقایی
ظرفیتی در ذهن است که اگر شعله ور بشود؛
- ریتمها را خوب میفهمیم
- با ساختارهای آوایی آشنا میشویم
- هارمونیها را احساس میکنیم
- از زبان صداها ونغمهها سر در میآوریم
- موسیقی طبیعت را میشنویم ؛ ترنم باران، خروش دریا، آواز پرندگان، آهنگ جیر جیرکها، نوای نسیم، دعوت شاخ وبرگ درختان، زمزمه جویباران، نفس کوه و همهمۀ موجودات را میفهمیم.
- هوش میان فردی
تربیت این ضلع از هوش بشری ما موجب میشود؛
- ظرفیت درک عواطف در ما ارتقا پیدا بکند
- انگیزشهاو تمایلات دیگران را بهتر احساس بکنیم
- با دیگران بهتر تعامل بکنیم
- زبان آنها را بلد بشویم
- هم فهمی بکنیم
این جنبه از هوش که گاردنر توضیح داده است بی ارتباط با هوش عاطفی گلمن نیست که پیشتر به آن اشاره شد.
شکوفایی هوش میان فردی، آثارزیادی دارد مانند :
- فهم وپذیرش دیگری( توانایی همزیستی با دگر اندیشان ودگر باشان)
- فهم اینکه یک مخالف چگونه فکر و احساس میکنند
- بهره گیری از زبان کلامي (صحبت کردن)و زبان غير کلامي(تماس چشمي و ادا و اطوار) و زبان بدن در ارتباط خود با مردم
- توانایی ابراز وجود
- برون گرایی
- همدردی
- کار گروهی
- گفتگو
- چانه زنی
- توافق
- اقناع متقابل و…..
آدام اسمیت، پیش از اینکه کتاب ثروت ملل را بنویسد، «قواعد نظری احساسات اخلاقی» را نوشت وقبل از اینکه استاد اقتصاد باشد، فیلسوف اخلاق بود. در کتاب قواعد، ثبات وپایداری جامعۀ بشری را مرهون احساس همدردی واحترام متقابل آحاد آن دانسته است.
- هوش درون فردی
پرورش این نوع هوش موجب میشود که
- ظرفیتهای خودآگاهی و خود تاملی در ما ارتقا پیدا بکند
- خودآگاهي لحظه اي کمک میکند که بتوانیم احساسات خویش را کنترل بکنیم و خود نظم دهي بهتری داشته باشیم
- درون نگری ما تقویت بشود
- جای پاهای وجودی ما برای عزّت نفس و اعتماد بنفس محکم تر بشود
- قدرت خود تنظیمی وخود گردانی در ما بیشتر بشود
- میتوانیم خود را نوازش بدهیم و در خود آرامش ایجاد بکنیم
- ظرفیتهای مفهوم سازی و نظریه پردازی از دیگر نتایج شکوفایی هوش درون فردی است
- هوش طبیعت گرا
تقویت این نوع هوش کمک میکند که؛
- حواس ما نسبت به محرکات طبیعی قوی تر میشود
- اشیا وپدیدهها را بهتر ادراک میکنیم
- روابط آنها کشف میکنیم
- به ساختمان و رفتار گلها، گياهان، درختان، کوه، سنگ و… علاقه پیدا میکنیم
گاردنر در يکي از آثار خود( 1999 ) هوش وجودي و هوش معنوي را نيز به میان آورد. هرچند گاردنر برای احتیاط هنوز لیست هشت تایی خود را رسما به نه مورد تبدیل نکرده ودر جایی به شوخی ازهشت ونیم هوش سخن گفته است.
- هوش وجودی / هوش معنوی
با پرورش این بُعد از هوش چندگانۀ بشری؛
- انسانها میتوانند ارتباط وجودی رضایتبخشی با هستی برقرار بکنند
- نوعی سمپاتی به اصل وجود پیدا بکنند
- بتوانند در حقیقت عالم وآدم تأمل بکنند
- درباب بودن، سؤالات عميق بکنند
- ادراکی از لایتناها داشته باشند
- حس کائناتی به آنها دست بدهد، از شهروندی وحتی از شهروندی جهانی عبور بکنند وهستی وند بشوند
- به نوعی آگاهی سیاره ای،خویشاوندی محیط زیستی نایل بیایند
- شهودات روحی ومعنوی داشته باشند
- دلنگرانیها ودر عین حال امیدهای غايي پیدا بکنند
نتايج پژوهش مجاهدی (1389) ارتباط میان برخی از انواع مقیاسهای هوش رابا برخی دیگر نشان داد:
۱. خرده آزمونهای هوش درون فردی و ميان فردی گاردنر قدرت پيش بينی هوش هيجانی را دارند
۲.خرده آزمون هوش کلامی گاردنر، قدرت پيش بينی هوش کلامی وکسلر کودکان را دارد
۳. خرده آزمون هوش رياضی- منطقی گاردنر، قدرت پيش بينی هوش عملی وکسلر کودکان را دارد
۵. خرده آزمون هوش رياضي – منطقي گاردنر، قدرت پيش بينی کارآيي تحصيلي در درس رياضي را دارد
۵.خرده آزمون هوش کلامي گاردنر قدرت پيش بينی کارآيي تحصيلي در دروس ادبيات و انشا را دارد
۶.نمره مقياس وکسلر کودکان قدرت پيش بينی کارآيي تحصيلي کلّي دانش آموزان را دارد.
بخش سوم. اشاره ای به هوش مصنوعی
در این قسمت از بحث باختصار اشاره ای نیز به هوش مصنوعی(AI )[1] میشود. آیا بشر با دانش وفناوری خویش خواهد توانست هوش ارگانیک خود را شبیه سازي بکند ؟ قادر خواهد شد هوشی به صورت مصنوعی به وجود بیاورد و ذهنی ماشینی ایجاد بکند که خودکار به صورت یک انسان بیندیشد؟یعنی ممکن است ما مثل هوش بیولوژیک وفیزیولوژیک ومعرفت شناختی انسانی، هوش الکترونیکی هم داشته باشیم؟
از نیمه قرن بیستم، با پیشرفت دانش وفناوری الکترونیک، کسانی مانند جان مک کارتی[2] و آلن تورینگ[3] بحث هوش مصنوعی را به میان آوردند. کوششهای زیادی صورت گرفته ودستاوردهای جالبی هم حاصل شده است. منتهی الیه این کوششها در دهۀ نخست قرن بیست ویکم، روباتهاي چت کننده[4] است. اکنون دست ساخت بشری به حد روبوتهای باهوشی[5] رسیده است که سیستمهای الکترونیکی پیشرفته ای هستند وبه صورت برنامههای کاربرد تحت وب[6] طراحی شده اند.
اینها مبتنی بر الگوریتمهای پیشرفته ای هستند که شما میتوانید با آنها گفتگو بکنید. سیستم کلور بوتها صرفا بر مبنای برنامههای تعبیه شده قبلی خود عمل نمیکند، بلکه بر اساس عبارتهای قبلی وارد شده توسط مکالمه کنندگان با آنها به شما جواب میدهد. شما در لوگوی او چیزی مینویسید واو بر مبنای عبارات قبلی وکلمات قبلی مرتبط، پردازشی میکند وپاسخی میدهد. شبیه خود ما که در هوش ارگانیک مان از اطلاعات ودانش موجود در زمینه قبلی تجارب خود مدد میجوییم. کلور بوتها در آزمونهای تورینگ موفقیتهایی به دست آورده ودر سال 2010، جایزه هوش ماشینی[7] به او تعلق گرفته است.
متخصصان علاقه مند به موضوع میکوشند قواعد استنتاجی مانند استقرا وقیاس را در الگوریتمهای هوش مصنوعی وارد وکدگذاری بکنند تا این سیستمهای بشر ساخته، از ورودیهای اطلاعات به خروجی دانش برسند ودارای ظرفیت منطق سازی باشند. سیستمها وشبکههایی درست میشود مانند:
سیستمهای تصمیم ساز(Decision Making Systems)
سیستمهای خبره (Expert Systems)
وشبکههاي عصبی(Neural Network )
اینها نوعی عمل ذخیره سازی اطلاعات ودانش و ظرفیت ِ آموختن و یادگیري
بر اساس این عمل ذخیره را به نمایش میگذارند.
اما صرف نظر از اشکالات زیادی که در کارکردهای موجود سیستمهای مصنوعی به چشم میخورد(مانند پاسخهای غلط ومتناقض وقاطی کردنها و…)، هنوز ایراداتی اساسی بر هوش مصنوعی گرفته میشود و دامنۀ بحث وگفتگو از سوی کسانی مانند جان سرل و دیگران، گسترده ودراز است. مباحثی مانند موارد زیر:
فقدان خودآگاهی
فقدان فهم وادراک از معنا
فقدان عواطف واحساسات
و فقدان انواع ظرفیتهای کرانه ناپیدایی که در آدمی هست…
در این جرّ وبحثها تأکید میشود که هوش مصنوعی واجد ایده ای در درون خود نیست. معناها را این او نیست که از نتایج دادهها پردازش میکند، کاربران انسانی هستند که با هوش ارگانیک دست به تفسیر پاسخهای او میزنند. اما طرفداران هوش مصنوعی میگویند از کجا معلوم که احساس، مختص شکل ارگانیک آدمی است وهوش مصنوعی نتواند معنا وتفسیر بکند. گویا پنجرههای بیشتری از زمان است که پی درپی باید پیش روی این گفتگوهای دامنگستر گشوده بشود.
اما به نظر میرسد هرچه هم ما اصرار بورزیم که بخشی از کارهای خود را با شبیه سازی به چیزهای دیگر احاله بکنیم، نمیتوانیم از مسؤولیت خویش برای توانایی بهبود بخشیدن به دنیای خویش شانه خالی بکنیم؛ مسؤولیتی که جز به اتکای آگاهیهای جانشین ناپذیر مان، ایفا نمیشوند. برای مطالعه بیشتر بنگرید به( راسل ونورویگ،1388؛ فاست، 1388)
منابع برای مطالعه
-استیون، توبياس و همکاران ( 1387) پرورش هوش هيجانی نوجوانان. ترجمه: فيروزه کاوسی.تهران: انتشارات رشد.
– اسلاوين( 1387) روان شناسی تربيتی. ترجمه: يحيی سيد محمدی. چاپ دوم. نشر روان. تاريخانتشار به زبان اصلی: 㿖㿀㿀۶ (ويراست هشتم).
– اکبرزاده، نسرين، هوش هيجاني، انتشارات فارابي، چاپ اول، 㿋 گلمن، دانيل ( 1387) هوش هيجانی. ترجمه: نسرين پارسا. تهران: انتشارات رشد.
– حاجي حسيني نژاد، غلامرضا؛ و بالغي زاده، سوسن( 1381) نظريه هوشهاي چندگانه گاردنر و کاربرد آن در آموزش. تهران: جهاد دانشگاهي، واحد تربيت معلم.
– راسل، استوارت جاناتان وپیتر نورویگ (1388 ) هوش مصنوعی: رهیافتی نوین. ترجمه عین الله جعفرنژادقمی تهران: علوم رایانه.
– سولسو، رابرت ال (1371) روانشناسی شناختی. فرهاد ماهر، تهران: رشد.
– سيف, علي اکبر( 1387) روان شناسي پرورشي نوين، تهران: نشر دوران. چاپ مکرر چهلم
– فاست، لوران ( 1388 )مبانی شبکههای عصبی مصنوعی: ساختارها، الگوریتمها و کاربردها. ترجمههادی ویسی، کبری مفاخری، سعید باقریشورکی، تهران: نص
– مجاهدی، زهرا( 1389 ) استعداديابی دانش آموزان دختر پايه سوم راهنمايی تهران در سال تحصيلی 1388-1389؛ از طريق بررسی رابطه مؤلفههای هوشی گاردنر، نمره مقياس وکسلر، هوش هيجانی و کارآيی تحصيلی. پايان نامه کارشناسی ارشد رشته روان شناسی، سال تحصيلی 1388-1389، واحد علوم و تحقيقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامي
– Blythe, T., & Gardner H. (1990). A School for all Intelligences. Educational Leadership. 47(7), 33-37.
– Fogarty, R., & Stoehr, J. (1995). Integrating Curricula with Multiple Intelligences. Teams, themes, and threads. K-college. Palatine, IL: IRI Skylight Publishing Inc. (ED 383 435)
– Gardner, H. (1983). Frames of Mind. New York: Basic Books Inc.
– Gardner, H. (1991) The Unschooled Mind: How Children Think and How Schools Should Teach. New York: Basic Books Inc.
– Gardner, H., & Hatch, T. (1989). “Multiple Intelligences Go To School: Educational Implications of the Theory of Multiple Intelligences.” Educational Researcher, 18(8), 4-9.
– Goleman, D. (1995) Emotional intelligence. New York: Bantam Books.
– Kornhaber, M., & Gardner, H. (1993, March). Varieties of excellence: identifying and assessing children’s talents. A series on authentic assessment and accountability. New York: Columbia University, Teachers College, National Center for Restructuring Education, Schools, and Teaching. (ED 363 396)
– Lazear, David (1992). Teaching for Multiple Intelligences. Fastback 342 Bloomington, IN: Phi Delta Kappan Educational Foundation. (ED 356 227) (highly recommended)
– Lazear, David. (1991). Seven ways of teaching: The artistry of teaching with multiple intelligences. Palatine, IL: IRI Skylight Publishing Inc. (ED 382 374) (highly recommended)
– Martin, W.C. (1995, March). Assessing multiple intelligences. Paper presented at the meeting of the International Conference on Educational Assessment, Ponce, PR. (ED 385 368)
[3] Wechsler Intelligence Scale for children (WISC)
[6] Multiplicity of Intelligence
[12] Theory of multiple intelligences
[i] فيرس، ای جری و ترال، تيموتی. جی (ترجمه 1386). روان شناسی بالينی. ترجمه: مهرداد فيروز بخت. تهران: انتشارات رشد.
ii Guilford, J.P. 1967. The Nature of Human Intelligence. New York: McGraw-Hill.
iii Goleman, D. (1995) Emotional intelligence. New York: Bantam Books.
iv Gardner, H. (1999). Intelligence reframed: Multiple intelligence for the 21st century. NY: Basic Books.
v Gardner, H. (2004) New Edition: Frames of mind: The theory of multiple intelligences. New York: Basic Books
دیدگاهتان را بنویسید