شبکه‌های مجازی؛ رهایی‌بخش یا وهمناک

Published at 2 سال ago

منتشر شده در مهرنامه، سال پنجم، شماره 36، تیر 1393، ص124

 

تأملی در تأثیر اجتماعی تکنولوژی‌های نوین

یک.مقدمه و طرح مسأله

حدود نیم قرن پیش،در دهه‌های 60 و 70 قرن بیستم و مقارن  به عرصه آمدن نخستین نسل‌های کامپیوتر در آمریکا، الوین تافلر از « شوک آینده» خبر داد و توضیح داد که مردم جهان باید خود را برای درک تغییراتی بی‌سابقه ونوپدید آماده کنند. دهه هشتاد که شد نسل «پی سی»‌ها آمدند. تافلر این بار از «موج سوم» تمدن بشری و سپس «جابجایی در قدرت»[1] بحث کرد. فناوری اطلاعات وارتباطات،  منشأ و مبنای قدرت‌هایی تازه در جامعه بشری شد(تافلر، ترجمه 1370،1383 و1385).

نویسنده در تاریخ دانشکده فنی دانشگاه تهران کار تحلیل محتوا وتحلیل رِوایی انجام داده است و تحقیقاً به این نتیجه رسیده است که در دهه 50 شمسی(مقارن همان ایام ظهور نسل کامپیوترهای پی سی به جای مین فریم‌ها) وقتی پای این کامپیوترها برای اولین بار به دانشکده رسید، سرمشق‌های درس دادن و درس خواندن  وکار کردن و حتی فرهنگ در دانشکده عمیقا متحول شد.

تکنولوژی فقط یک ابزار فنی ساده به دست ما نمی دهد بلکه چه بسا  نگاه‌ها و ارزش‌ها و عادتواره‌های ما را واصولا مدل ذهنی ما نیز از این حال به آن حال بکند. شاید اگر گوتنبرگ آن دستگاه کوچک چاپ را اختراع نکرده بود، جنبش اصلاح دین و پروتستانتیزم نیز در اروپا روی نمی داد. آدام شاف، بحث کرده است که چگونه انقلاب میکروالکترونیکی، به انقلاب انفورماسیون (اطلاعاتی شدن) و رقم خوردن جامعۀ پسا نوین اطلاعاتی انجامید(شاف،ترجمه 1375). جهانی شدن از پدیده‌های فناوری اطلاعات وارتباطات بود. گیدنز جهانی شدن را بسط اجتناب ناپذیر تجدّد در گسترۀ بین‌المللی دید(Giddens,1990) و آلبرو آن را پنجمین مرحله جامعه‌شناسی دانست(Albrow,1990). مانوئل کاستلز، با شرح تازه‌تر و مشروح‌تر این تحولات، از  شکل گیری «جامعۀ شبکه‌ای» بحث کرد که جامعه‌ای متفاوت است، نه تنها از جامعه سنتی بلکه نیز از جامعه صنعتی( کاستلز،ترجمه 1380).

اینترنت، فیس بوک، تویتر، لینکدن و مانند آنها به همراه وسایل سبک داخل کیف و توی جیب مردم مثل آی‌پد، تبلت، فبلت، و انواع اسمارت فونها و گالاکسی‌ها و سیستم‌های اندروید، همه دست به دست هم می‌دهند و مدل ذهنیت اجتماعی ما را روز به روز متحوّل می‌کنند. اما یک سؤال بزرگ همچنان به قوت خود باقی است. در بحث حاضر، نویسنده با این پرسش درگیر است که آیا شبکه‌های مجازی اجتماعی یکسره رهایی بخش اند و الگوی آگاهی جامعه و مدل ذهنیت اجتماعی وارتباطی را توسعه می‌دهند یا محدودیتها و کژتابی‌های وهمناکی نیز با خود به همراه دارند؟

 

دو. زمینۀ نظری

ذهن بشر و مدل آگاهی آدمی  پابه پای وسائل وترتیبات ارتباطی او تطور یافته است. از نخستین سازوکارهای ارتباطی بشر، زبان گفتاری و سپس به طور خاص زبان نوشتاری بود. قبل از اینکه زبان انسان توسعه پیدا بکند، ذهن او نیز در سطح ساده‌ای کار می‌کرد. تنها با اختراع خط و زبان نوشتاری است که هم زبان گفتاری وهم به طور خاص ذهن انسان، سیستماتیک‌تر شده است. قدمت این موضوع در مجموع سیارۀ ما به هزاره‌های چهارم تا دوم پیش از میلاد برمی‌گردد و در این مدت نیز همه جوامع همزمان از زبان نوشتاری برخوردار نشدند.

تمدن چینی؛ زبان نوشتاری خود را با تصویر نگاری وایده نگاری  سامان داد. مصریان از هزاره سوم وچهارم از این دو مرحلۀ زبان نوشتاری استفاده کردند؛  هیروگلیف در انحصار کاهنان بود، هیراتیک برای یک سطح رسمی وخاص دیگر به کار می‌رفت و دیموتیک در سطحی عمومی‌تر رواج داشت. در غرب آسیا(سومر ومیان رودان و…)ایده نگاری به صورت خط میخی در همان هزاره‌های سوم وچهارم به وجود آمد و همین تجربه در هزاره‌های دوم وسوم به میان عیلامی‌های واقع در جنوب غربی فلات ایران  و آکدی‌های بابل اشاعه یافت. از طریق عیلامی‌ها و بابلی‌ها و بویژه بعدها از طریق آرامی‌های جنوب میان رودان است که زبان نوشتاری به ایرانیان هم رسید و البته مثل بسیاری جاهای دیگر بیشتر در انحصار دبیران بود.

شواهد قدیمی از کمال‌یافته‌ترین صورت زبان نوشتاری به صورت آوایی والفبایی در میان فنیقیان یافته شده است؛ آن هم در هزارۀ دوم پیش از میلاد. این تجربه بود که در هزارۀ نخست پیش از میلاد به مناطق مختلف مثل یونان وهند واقوام آرامی(خاورمیانه) کم وبیش انتقال یافت ودر یونان وسپس روم گسترش پیداکرد. زبانهای نوشتاری عبری وسریانی وکوفی،  بعدها از طریق آرامی‌ها در مناطقی مثل عراق و عربستان  در سده‌های پیش وپس از میلاد گسترش یافت( برای تفصیل بحث بنگرید به  فراستخواه، 1391).[2]

 

می توان از تطور  نوع آگاهی در تاریخ بشر سخن گفت: 1.آگاهی تمدنی، 2. آگاهی مدرن، 3. آگاهی انبوه، 4. آگاهی شبکه‌ای:

1.آگاهی تمدنی

با اختراع خط و الفبا و زبان نوشتاری، شاهد ظهور «ذهن الفبایی» و «فرهنگ کتبی» هستیم. تا بشر خط را و این ذهن الفبایی را نداشت، نتوانست آنچه را تاریخ تمدّن شناخته‌شده بشری می‌گوییم به وجود بیاورد. پس آگاهی تمدنی به این شکل وشمائل  خود تنها در پرتو ذهن الفبایی و هردونیز به برکت سازوکار ارتباطی از نوع کتبی امکان پذیر شد.

 

  1. آگاهی مدرن

در  سدۀ پانزده میلادی اتفاق تازه‌ای روی داد و آن اختراع چاپ و انقلاب گوتنبرگی (1454) بود. در اینجا نیز بار دیگر تحول در سازوکار و ترتیبات ارتباطی بشر  به تحول مدل ذهنی انجامید و نظام تازه‌ای از آگاهی جامعه مدرن به وجود آمد. «ذهن مطبوعاتی» و خرد به عرصه آمد که از مقدّمات رنسانس و پیش درآمد رفورم مذهبی و انقلاب‌های فکری، علمی، سیاسی و صنعتی بود.

 

3.آگاهی انبوه

در دو سه دهۀ آخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، با اختراع وسائل ارتباطی تازه‌تر یعنی تلفن (بل، 1876)، ضبط صوت (ادیسون،1878)، رادیو (مارکونی،1989) و تلویزیون (1928) ذهن الفبایی و مطبوعاتی به «ذهن منتشر» و «سرمشق محیط رسانه‌ای» تغییر یافت.

 

4.آگاهی شبکه‌ای

سرانجام از نیمه دوم قرن بیستم، اختراع نسل‌های اولیه ی کامیپوتر، ماهواره (1965) و نهایتا اینترنت، مدل نوپدیدی از  ذهنیت را در دنیا به وجود آورد و آن « ذهن مُشبّک » و «سرمشق همکنشی در مقیاس جهانی» بود (کاستلز،1999). در جدول زیر تطور تأثیرات تکنیک بر تفکر بشر  نشان داده شده است:

 

 

سه. بحث

نگاه اول: شبکه‌های مجازی اجتماعی؛ آگاهی ناک،  آزادیبخش،  مشارکت‌ساز و پلورال هستند

با ظهور شبکه‌های مجازی اجتماعی، اکوسیستم آگاهی جامعه متحول شده است. در فیس بوک همانطور که نظریه کنشگر –شبکه آن را توضیح می‌دهد، سه امر مهم در هم تنیده می‌شوند. «امر تکنیکی»، «امر اجتماعی» و «امر معنایی – گفتمانی» با هم عمل می‌کنند. شاکلۀ ذهن اجتماعی و پدیدایی آگاهی در این شبکه روز به روز  اصرار دارد ونشان هم می‌دهد که می‌خواهد به طرزی عمیق متفاوت از آگاهی متعارف تمدنی، متفاوت از آگاهی مدرن  وحتی متفاوت از آگاهی انبوه سرمایه داری صنعتی  باشد. برخی از صفات مشخصۀ ذهن مشبّک و منبسط در این فضا چنین است:

1.ذهن شهروندان ازمدارهای عمودی و حصارهای هرمی بیرون می‌زند. روابط «میان ذهنی» گروه‌های اجتماعی در شبکۀ افقی مرزناشناسی گسترش می‌یابد.

  1. معناها با هم ساخته می‌شود و محتویاتی بغایت کثیر وهزار رنگ وهزار نقش، به طرزی ناهمگن ونامتجانس، تولید و مبادله می‌شوند.

3.ذهن بشر، بیش از هر دوران، واجد سرشتی ارتباطی می‌شود. موجودیت هر تکه از آگاهی که در این شبکه بر می‌جهد و از این شبکه پرتاب می‌شود، موجودیتی تعاملی است.

4.در شبکه‌های مجازی اجتماعی، فضای آگاهی وفضای زبان هردو کمتر نخبه‌گرایانه و کمتر سلسله‌مراتبی‌اند. زمینه‌ای موزاییکی از آگاهی مسطح اجتماعی در حال شکل گیری است.

  1. یادگیری غیر قابل پیش‌بینی و برنامه‌ریزی نشده‌ای موازی با آموزش وپرورش رسمی و  بیرون از رسانه‌های رسمی و بیرون از مدیریت‌های رسمی آگاهی، به راه می‌افتد.
  2. جریان مبادلۀ اطلاعات و پیام‌ها و متن‌ها و تصویر‌ها و صدا‌ها و نشانه‌ها همه و همه کم وبیش و دیر یا زود از چارچوب‌های تعیین شده، بیرون می‌زند.

7.قابلیت تحرک و جابجایی در فوتون‌های آگاهی سیال جامعه افزایش می‌یابد.

8.سرعت وسهولت انواع فعالیت‌های فکری ومعنایی و کنش‌های گفتمانی وارتباطی بیشتر می‌شود.

9.قدرت تسهیم افراد در آگاهی اجتماعی، یعنی سهیم شدن در خرد ارتباطی فزونی می‌گیرد. فضا بنابه سرشت خویش میل به شراکتی شدن دارد.

  1. شبکه‌های اجتماعی مجازی، گویا می‌خواهند پلورالیسم معرفتی را صورت بندی فنی وارتباطی بکنند. تنوع  وتکثر صورت و محتوا  و انبوهگی آن روز بروز هر چه بیشتر  افزایش می‌یابد.
  2. قابلیتهای تولید و توزیع آگاهی خیلی بالاست و تجدید شونده وتکرار شونده هم هست.
  3. مسیرهای آگاهی بیش از هر زمان قبلی، ناخطی است. از زیر تعریف می‌لغزد. غیر قابل پیش‌بینی است.

 

نگاه دوم. شبکه‌های مجازی اجتماعی؛ سرگرم کننده،  وهمناک، فریبنده و  وانمود شونده‌اند

شبکه‌های مجازی اجتماعی سویۀ دیگر و به کلی متفاوتی هم دارد که کار توصیف و ارزیابی آن را دشوار می‌کند. این نیز فقط ناشی از  شکاف دیجیتالی و فاصلۀ دهشتناک دسترسی به اینترنت در میان کشورهای توسعه یافته و کشورهای فقر زده و قحطی زده واستبداد زده نیست. مسأله تنها این نیست که بسیاری از گروه‌های اجتماعی همچون کم درآمدها، آواره‌ها، بی‌خانمان‌ها، حاشیه شده‌ها و حتی اغلب شهروندان در نظامهای توتالیتر، اصولا فرصت و امکان استفاده از این شبکه را ندارند.

موضوع فقط محدودیتهای قانونی شده و نهادینه و فیلترینگ سیاسی وایدئولوژیک دولتها نیست. شاخصهای پایین زیر ساخت فناوری، پهنای باند و ضریب نفوذ اینترنت نیست. موانع فنی مانند قطع اتصال یا مسألۀ امنیت و حریم خصوصی و قابلیت اعتماد و ویروس‌ها و بدافزارها هم نیست. فقدان پروتکل‌های حرفه‌ای وحقوقی و مالکیت معنوی نیست. اینها هم هستند ومعضلاتی جدی هستند اما مشکل بزرگتری نیز، در خود شبکه اجتماعی مجازی کمین کرده است و آن درهم آمیختن وحشتناک صدف وخزف در انبوهگی این فضا از یک سو با  وسوسه‌انگیزی‌های سرگرم کنندۀ  وهمناک آن از سوی دیگر است.

شبحی از دنیای مجازی شبیه‌سازی شده و وانموده شده[3] در این فضا به وجود می‌آید و بر اذهان و عادتواره‌ها سایه  می‌اندازد که ربط طبیعی میان کاربران و واژه‌های شان را با اشیا و پدیده‌های واقعی جهان مخدوش ومبهم می‌سازد. بسیاری از مردم در اینجا چیزهایی می‌خوانند و می‌دانند اما چنان زیاد و سریع که شاید هیچ  نمی خوانند و هیچ نمی دانند. لشگر گزینه‌ها در صفحاتی بی‌سروته از پیش چشمان آنها رژه می‌رود و شخصیتی کاذب از یک سردار خیالی در آنها به وجود می‌آورد که دارند از لشکرشان سان می‌بینند. اطلاعات و پیام‌های متنی وصدایی را که مرورگرهای پیشرفته پیش می‌کشند، چنان توده و  انبوهه شده‌اند که  گویا از یک چشم کاربران نگونبخت می‌آیند و از چشم دیگر به در می‌روند، از این گوش به آن گوش تنها همهمه‌ای مبهم برجای می‌ماند. همه چیز وهیچ چیز. خیلی باخبر و بی‌خبر. بسیار پر اطلاعات ولی تهی از آگاهی اصیل. دوستان زیاد ولی ناشناس. دنیایی بزرگ ولی توخالی.

اطلاعات آن چنان زیاد است که فرصت استقرار آنها در سطوح پایدار آگاهی نیست.  شهروند فکر می‌کند از همه چیز مطلع است ولی حقیقتا نیست. دانشجو می‌گوید صدها  مقاله دیده وذخیره کرده است ولی به ندرت آنها را چنان خوانده است که قبلا می‌گفتیم من این کتاب و مقاله را خوانده‌ام. محققانی که  فایل‌هایشان زیاد است ولی از حسّ حیرت و کنجکاوی واز حس ورق زدن کتابها و  تجربه کاوش و اکتشاف سرشار نیستند. کودکان ساعتها  با پیشرفته‌ترین نرم افزارها بازی می‌کنند ولی از ابتدایی‌ترین توانمندی‌ها برای زیستن در دنیایی واقعی محروم می‌مانند. حوزه عمومی در عین ازدحام خالی از چیزی است.

 

نتیجه گیری. شبکه اجتماعی مجازی، راه حلی برای رهایی ما هستند اما خود نیز بخشی از مسأله‌ند

با ظهور شبکه‌های مجازی اجتماعی، موجودیت ذهن وآگاهی جامعه، کم وبیش دچار  نوعی بحران می‌شود. این شبکه‌ها در همان حال که رهایی بخش اند، کژتابی‌ها و غلط‌اندازی‌ها، وسوسه‌انگیزی  و فریبندگی‌های تازه‌ای نیز به همراه دارند. با آنها درجه آزادی وافق انتخابهای مان بیشتر می‌شود، اما  گم گشتگی در کمین است. در این فضا  انتظار یک وضعیت ایده‌آل خود به خود کم می‌شود. وضعیتی اگر هست بیشتر «رئال» است و بیش از هرزمان قبلی، عاجل واقتضایی (پراگماتیستی) است.

انتظاری اگر هست نوعا به امری نامنتظر است. تنها امر پایدار، ناپایداری است، تنها تعیّن، «بی‌تعینی» است وبیشترین اطمینان به عدم اطمینان است. این ذهن مشبّک بیش از هر زمان دیگر،  از خود صفتی میان ذهنی وچند ذهنی وچند صدایی  نشان می‌دهد، غالبا چیزهای زیادی نشان می‌دهد، ولی چه بسا  هیچ چیز نیز نشان ندهد.

در این فضا به نظر می‌رسد که ذهن و آگاهی ما ممکن است سخت مرعوب سیطرۀ تکنولوژیک مصرف‌گرایانه و بازیگوشانه بشود. مطمئنا ظرفیتهایی آزادیبخش که بعضی را برشمردم، در فضای اجتماعی مجازی هست اما این ظرفیتها در دنیایی است که  محدودیتهایش را چه بسا از چشم کاربرانش پنهان می‌کند. این دنیای پرطمطراق  به تعبیر بودریار (Baudrillard, 1994) وانمود می‌کند واقعی‌تر از دنیای طبیعی وواقعی ماست ولی حقیقتا نیست و بر ما سیطره پیدا  می‌کند. آیا راهی برای برون شدن از این تناقض نما هست؟

 

منابع

  • تافلر، الوین، موج سوم، ترجمه شهین دخت خوارزمی، تهران، انتشارات علم، 1385
  • تافلر، الوین، شوک آینده، ترجمه حشمت الله کامرانی، تهران، انتشارات علم، 1383
  • تافلر الوین، جابجایی در قدرت، ترجمه شهیندخت خوارزمی، انتشارات علم، 1370
  • شاف آدام، جهان به کجا می‌رود، ترجمه فریدون نوایی، آگه، 1375
  • کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات، «اقتصاد، جامعه و فرهنگ».  ترجمه حسن چاوشیان و همکاران، طرح نو، 3 جلد، 1380
  • فراستخواه، مقصود، شمه‌ای از مراحل اولیه تحول ذهن و زبان بشر، درس گفتارهای فراستخواه در باب ذهن، 1391
  • Albrow, M.  Globalization, Knowledge & Society. London 1990.
  • Giddens,  A.The Consequences of Modernity, Stanford University, 1990
  • Baudrillard,J. Simularca and Simulations. Ann Arbor, U of Michigan Press, 1994

 

[1] Power- Shift

[2] شمه‌ای از مراحل اولیه تحول ذهن و زبان بشر، درس گفتارهای ذهن، فراستخواه، 1391

[3] Simulated and simulacrum

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *