گفتوگوی شبکه شرق با مقصود فراستخواه
بخش اول: امید در ایران مناقشهبرانگیز شده است
در سالهای 2000 و 2001 در شاخص نیکبختی اجتماعی از میان صد کشور، پنجاه و چهارمین کشور بودیم و هم اکنون به هفتادمین کشور جهان رسیدیم.
«شاخصی به نام “نیکبختی اجتماعی” وجود دارد؛ یعنی این که هر یک از ملتها چقدر خوشبختند. از سه دهه گذشته این شاخص را مدام پیگیری میکنم که ایران در کجا قرار دارد؟ در سالهای 2000 و 2001 در شاخص نیکبختی اجتماعی از میان صد کشور، پنجاه و چهارمین کشور بودیم و هم اکنون به هفتادمین کشور جهان رسیدیم».
بخش دوم: ترومای اجتماعی و ذهن زخمی در جامعه
بر اساس مطالعات کیفی که انجام دادم نوعی نیهیلیسم پنهان عجیبی مثل خوره جامعه ما را تهدید می کند و یک نوع هیچ انگاری منفعلانه ….
« تجربه های عاطفی منفی در ایران زیاد شده ….من فکر می کنم حتی در ایران یک ترومای اجتماعی و ذهن زخمی شکل گرفته که نتیجهاش ناامیدی و حتی یک نیهیلیسم پنهان است. بر اساس مطالعات کیفی که انجام دادم نوعی نیهیلیسم پنهان عجیبی مثل خوره جامعه ما را تهدید می کند و یک نوع هیچ انگاری منفعلانه ….
بخش سوم: سوسوی امید در معناهایی که به بودن خویش میدهیم
«در جامعه ما واقعا ناامیدی است و اگر به پیرامون خود نگاه کنید، واقعیتی که می بینید، ناامیدی است. اگر امید را در ایران این گونه دنبال کنید، به ناامیدی میرسید. واقعا هم همین طور است. در محیط های علمی و آکادمیک این ناامیدی را در بین همکاران هیئت علمی هم می بینم که بخشی از آنها مهاجرت می کنند.اما جامعه ایرانی در عمل نوعی امید مبهم پراگماتیستی هم در پیش می گیرد . ما با معناهایی که به حیات ومناسبات خویش می دهیم سوسوی امیدی را در خود روشن نگه می داریم»
بخش چهارم: جامعه ما نیاز به داستان دارد، زنجیرهای از معانی و امیدهای نوظهور
ما به داستان نیاز داریم؛ داستان کنشگری های موفق، کنشهایی جمعی که کاری برای این جامعه گرفتار بکنیم ومشکلی را از پیش پای مردم برداریم . هدفهایی تعریف کنیم ، آنها را بدقت پی جویی کنیم و به نتیجه برسانیم و تولید جمعی معنا بکنیم. از این سیستم که چندان انتظار ابتکار به نفع کنشگری های خلاق جامعه نمی رود ، خود ما باید کاری بکنیم. این چنین است که امید به صورت اجتماعی ساخته می شود. تخیل های خلاق جمعی می تواند در محله، در ان جی او ها، در نهادهای مدنی، در سازمان های کار، در نهادهای حرفه ای و صنفی وبقیه برای این سرزمین داستانهای موفقیت تولید بکند . این چنین می توانیم به رغم تمام ناامیدی های غالب، زنجیره ای از معانی وامیدهای نوظهور ایجاد بکنیم . آینده ایران از همین اعمال ومعانی نوپدید ساخته میشود.
بخش پنجم: جامعه در رنج است؛ دربارۀ مهاجرت، طلاق، میل به آزادی در دختران و زنان و تفسیری دیگر از امید ایرانی
«جامعه ایران پر از مشکلات است. حالت جامعه ما ناامیدی است. در ایران یک نوع امید به اسارت کشیده شده ، یک نوع امید در رنج، یک امیدی در ناامیدی وجود …. دربارۀ مهاجرت، طلاق ، آزادی خواهی دختران وزنان و تفسیری دیگر از امید ایرانی
بخش ششم و پایانی: ایران یک جامعه پدیداری است و در تنش ظهور یافتن …
خسته میشویم می افتیم اما باز بر میخیزیم . ایران یک جامعه پدیداری است ،شواهدی شگفتآور از خلاقیتها و قابلیتها در متن جامعه می بینم که نشانه های امیدی مبهم اند. در ایران تنش ظهوریافتن تواناییهاست . همین جامعه در رنج با این مسیر سخت که در آن قرار گرفته، همچنان اصرار دارد که یک زندگی و آرامشی را تجربه بکند وخلاقیتهای فروخورده اش را نشان بدهد. امید ها فرارند، می روند ودوباره پیدای شان می کنیم. ایران یک طرح شکست خورده نیست طرح ناتمامی است. ادامه این طرح ناتمام با پروژه های کوچک کنشها و همکنشی های ماست از خانه تا همسایگی ها و حلقه های دوستی تا محله وحوزه های مدنی و ان جی اویی و حرفهای و صنفی و شهری و کسب و کاری و بقیه. اما امر سیاسی نیز در ایران غالبا رویدادی و ظهوری بود و نابهنگام بود همیشه….
دیدگاهتان را بنویسید