گزارش خبرآنلاین از میزگرد این خبرگزاری
این که شکست پزشکیان، شکست وفاق و نظام سیاسی است، تردیدی در آن نیست. هم از سوی دولت به معنای استیت، و هم از سوی روشنفکران و مردم، این آگاهی شگرف باید وجود داشته باشد که نیروهای تندرو و براندازان خارجی، فضای وفاق کنونی را دشمن براندازی به هر طریقی می دانند. از این منظر هوشیاری بسیار بالایی می خواهد که تا با عدم ورود به هر مسئله ای که وفاق را به هم می زند، جلوی تخریب این نهال نورسته را گرفت. وفاق کنونی دشمنان زیادی دارد. در این شرایط مخاطره آمیز، ایران در محاصره تهدیدهای جهانی، چگونه باید خود را بازسازی و نوسازی کند؟ وفاق شکل گرفته پس از انتخابات ۱۴۰۳ ایران، چگونه قابل توضیح است؟ آیا وفاق مذکور قادر است علاوه بر کسانی که در انتخابات شرکت کردند، به کسانی که در انتخابات شرکت نکردند نیز تسری یابد؟
به عبارتی، شرایط موفقیت وفاق در شرایط کنونی و آینده ایران، چیست؟ آیا وفاق حاضر دارای ریشه تاریخی هم هست؟ این سوالات به صورت نگرانی هایی درجامعه ایران و سطوح سیاسی مختلف مطرح است. از این رو آن ها را در میزگردی در خبرگزاری خبرآنلاین، با حضور دکتر مقصود فراستخواه استاد برنامهریزی توسعه در مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی ، دکتر داریوش رحمانیان دانشیار رشته تاریخ و عضو هیات علمی دانشگاه تهران و دکتر حسین میرزایی عضو هیات علمی دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی در میان گذاشتیم.
فراستخواه: ایا جامعه و دولت به تعادل جدید می رسند؟
فراستخواه در میزگرد خبرآنلاین، ارزیابی خود را در باره وفاق مطرح شده پس از انتخابات ۱۴۰۳ این گونه مطرح کرد: «من وفاق را از منظر بالانس قدرت می بینم، کشور دارای دو موجودیت entity است، حکومت و جامعه. حال بین این دو موجودیت، می خواهد تعادل قدرت به وجود بیاید، اگر این تعادل قدرت به سطحی برسد می توان از آن به consensus, و وفاق تعبیر کرد. البته هدف اصلی آن است که با این وفاق، به رضایت عمومی، حق و حقوق، عدالت اجتماعی، و دیگر اهداف اصلی برسیم. واقعیت آن است که تعادل میان حکومت و جامعه از بین رفته و یک بی تعادلی فرساینده به ویژه برای جامعه و قدرت به وجود آمده است.»
او در ادامه به با تاکید به دو موجودیت جامعه و دولت، به عناصر اصلی قدرت در دولت به مفهوم state و جامعه پرداخت و قدرت دولت را شامل «ثروت شامل نفت، مالیات، صندوق ارزی و …، قوه قهریه، به رسمیت شناخته شدن در نظام بین الملل به عنوان دولت، مشروعیت، توان بوروکراتیک، قدرت روایت و بازنمایی و مهارت های حاکمیتی» دانست. او سپس به موجودیت جامعه با توانمندی هایش شامل قابلیت های انسانی شامل تحصیلکردگان در سطوح مختلف، قابلیت های جمعیتی، قابلیت های مالکیتی، قابلیت نهادی، قابلیت ارجاعی به هویت تاریخی، قابلیت های ذهنی و فنی، قابلیت های رسانه ای ارتباطی، قابلیت کنش های نخبگانی، و در نهایت قابلیت های تنوعات قومی و هنجاری اشاره کرد.
فراستخواه با برشمردن قابلیت های قدرت در حوزه جامعه و دولت، نتیجه گرفت که «تعادل های سنتی میان حکومت دیگر جوابگو نیست. و وفاق می خواهد پاسخی به این نیاز بدهد که توافق تازه و مناسبات تازه ای را میان این دو تا موجودیت باید برقرار کرد. زیرا مناسبات قبلی حکومت و جامعه دیگر جوابگو نیست، و منتهی به تولید رضایت نه تنها نمی شود، بلکه برعکس، تنش و نارضایتی ایجاد می کند.»
فراستخواه در شرایط کنونی به چند سناریوی احتمالی پرداخت و بهترین سناریوی احتمالی را « شکل گیری بازتعادلی خلاق توسعه ای، در ایران» ذکر کرد و گفت: «بازتعادلی خلاق توسعه ای به این معناست که حکومت قدم های زیادی به سوی جامعه بردارد، و جامعه هم بتواند مناسباتش را با حکومت معنادار کرده و به حیات خود ادامه دهد.»
او فعالیت های کنشگران مرزی، تحت عنوان روزنه گشایی و … را تلاش هایی نامید تا بلکه میان دولت و جامعه تعادل تازه ای به وجود بیاید و وفاق تعبیری است از این تقلا و کوشش. او مهمترین تعبیر خودش در کنشگری مرزی را در شرایط کنونی آن دانست که «جامعه توانمند ایرانی به درون دولت و حاکمیت دارد چکه می کند، و ضمن توانمند سازی آن ، به نوعی وفاق پویا در مدار جدیدی دارد عمق می بخشد. از این منظر کنشگری مرزی مفهومی است که علاوه بر حوزه نخبگانی، به صورت بسیار گسترده ای در حوزه جامعه دارد دنبال می شود.»
فراستخواه با تاکید بر این که «پزشکیان مدام بر روی وفاق تاکید دارد و نباید اجازه بدهد که وفاق تبدیل به یک کلیشه شود» گفت: « به نظر من این خطر بزرگی برای آقای پزشکیان است که دارای یک گفتمان تهی شود. وفاق مطرح شده از سوی رئیس جمهور، در معرض این است که تبدیل به یک گفتمان تهی با دال های شناور بشود؛ به این معنا که در بالا کسانی وفاق کرده اند، و جامعه می گوید به ما چه ارتباطی دارد. مردم می گویند که حق و حقوق من چه می شود؟»
این استاد دانشگاه در ادامه به «نارضایتی های دیرین، و زخم های نشسته بر ذهن و روح جامعه» اشاره کرد و گفت: «نور وفاق باید با انتشار حق و عدالت، قادر باشد مرحمی بر این گونه از زخم ها باشد. حق و عدالت نباید به گفتمان تهی تبدیل شود. حق و عدالت باید توسط ملت، نخبگان اجتماعی تعریف شده تا از گفتمان تهی خارج شود، و به جای دال شناور، دارای دال مرکزی مشخصی باشد که make sense و تولید معنا بکند. و از این طریق برای جامعه یک نوع آرامش، امید و اطمینان ایجاد بکند که البته اتفاقاتی در حال وقوع است و امیدواریم عمیق و گسترده شود.»
او افزود: «در جامعه پردرد، وفاق معنادار در این گذرگاه بسیار پرمخاطره جهانی، تاریخی و ستیزه هایی که شما اشاره کردید و شکاف هایی که بنده اشاره کردم، بسیار حیاتی است.
دیدگاهتان را بنویسید